نامه ديگر امام به خلاف كارى نعمان
نعمان بن عجلان موقعى كه به مقام فرماندارى بحرين منصوب شد، خيال كرد بيت المال مسلمانان از آن اوست لذا هر كس از طايفه بنى زريق نزد او مى آمدند، مقدارى از بيت المال را به او مى داد. [ اسد الغابه، ج 5، ص 26. ]
از نامه حضرت به او استفاده مى شود كه اموالى را هم براى خودش برداشته بوده، لذا اميرالمؤمنين طى نامه اى او را ملامت و سرزنش كرد و براى او چنين نوشت:
اما بعد، فإنّه من استهان بالأمانة و رَغب فى الخيانة و لم يُنزِّهُ "منها" نَفْسَهُ و دِينَه، فقد أخلَّ بنفسه فى الدنيا، و ما يُشفى عليه بعدُ أمرٌّ و أبقى و أطول و أشقى، فَخَفِ اللَّه إنّك من عشيرةِ ذات صلاح...؛
اما بعد، كسى كه نسبت به امانت كوتاهى كند، و به خيانت رغبت و تمايل نشان دهد و نفس و دين خود را منزه و پاكيزه نگرداند او در دنيا به خود ضرر رسانده و به آنچه بعداً گرفتار آن مى شود تخل تر و بادوام تر و بدتر و طولانى تر خواهد بود؛ بنابراين از خدا به ترس، همانا تو از قبيله اى هستى كه داراى صلاح و شايستگى هستند، رفتارت طورى باشد كه من نسبت به تو ظنّ و گمان نيكو داشته باشم، و به آنچه بدان به من خبر رسيده، اگر راست است برگرد و نظر مرا درباره خودت تغيير ده، خراج منطقه ات را بررسى كن و براى من نامه بنويس تا رأى خود را برايت اعلام كنم، ان شاء اللَّه.
وقتى نامه اميرالمؤمنين عليه السلام به دست نعمان رسيد و از متن آن آگاه شد، دانست كه على عليه السلام از خيانت او به بيت المال آگاه شده است، لذا فرار كرد و به معاويه پيوست. [ تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 201. ]
نعمان بن قتاده بن ربعى
شيخ طوسى نعمان بن قتادة بن ربعى را از اصحاب اميرالمؤمنين عليه السلام به شمار آورده و افزوده كه وى والى حضرت در مكه نيز بوده است. [ رجال طوسى، ص 60، ش 1. ]ولى برخى از سيره نويسان گفته اند: به نظر مى رسد آنچه شيخ طوسى نقل كرده است، اشتباه باشد و يا نظرشان، ابو قتاده انصارى بوده و اشتباه به وسيله نسّاخ به وجود آمده است و گويا اصل آن چنين بوده است: 'النعمان، ابو قتادة بن ربعى' به هر حال در كتب رجال، فردى را به اين نام "نعمان بن قتاده" نيافتيم. [ سيماى كارگزاران على بن ابى طالب، ج 1، ص 105. ]