تشويق حاكم حمص به بيعت با على
طى جلسه اى 'شرحبيل' حاكم حمص نظر معاويه را در پيوستن به او و مخالفت با على عليه السلام جويا شد، عبدالرحمن بن غنم كه جزو دعوت شدگان بود، از جا برخاست و گفت: 'اى شرحبيل، از زمانى كه به اين سرزمين آمده اى، خداوند همواره بر خير و نيكى تو افزوده است و قطعاً اين خير منقطع نمى شود مادامى كه مردم شكرگزار تو باشند و نيز بدان 'و لا يُغيّر ما بقومٍ حتّى يُغيّروا ما بأنفسهم؛ [ اقتباس از سوره رعد 13، آيه 11. ] خداوند، حال هيچ قومى را دگرگون نخواهد كرد تا زمانى كه آن قوم |خود| حالشان را تغيير دهند' اكنون اين جمع از طرف معاويه به تو گزارش داده اند كه عثمان كشته شده و على قاتلش است. اى شرحبيل اگر اينها راست بگويند و 'على بن ابى طالب' قاتل عثمان باشد! چون مهاجران و انصار كه حاكمان مردمند با على بيعت نموده اند، پس ما هم بايد با على بيعت كنيم و به نامه و گزارش معاويه اعتنا نكنيم و اگر دروغ مى گويند و على قاتل عثمان نيست، پس چرا معاويه اين خبر دروغ را پذيرفته و آن را به على نسبت مى دهد. اى شرحبيل! خودت و قومت را به هلاكت نينداز.'
اما خيرخواهى عبدالرحمان در شرحبيل اثر نگذاشت و او نه تنها با اميرمؤمنان عليه السلام بيعت نكرد. بلكه با تشويق بستگانش كه از شام آمده بودند، عازم شام شد و مورد اكرام معاويه قرار گرفت و به معاويه گفت كه نبايد با على بيعت كنى و گرنه من خودم با تو مى جنگم.... [ ر. ك: وقعة صفّين، ص 47 - 45. ]