اصحاب امام علی(علیه السلام) جلد 2
لطفا منتظر باشید ...
اى عثمان! آيا من بيهوده و عبث آفريده شده ام؟ آيا بايد سر رشته دار ريسمان گمراهى بوده يا در طريق سرگردانى قدم گذارم؟ گويا مى بينم گوينده اى از شما دارد مى گويد: دو قرص نان، خوراك پسر ابوطالب است، هم اكنون نيرويش به سستى گراييده و از مبارزه با همتايان خود و شجاعان بازمانده است. نه خير، چنين نيست. آگاه باشيد! درختان بيابانى چوبشان محكم تر است؛ اما درختان سرسبز كه همواره در كنار آب قرار دارند، پوستشان نازك است و درختانى كه در بيابان روييده اند، جز با آب باران سيراب نمى گردند و آتششان شعله ورتر و پر دوام تر است. من نيز چون روشنى ام را از روشنايى پيامبر صلى الله عليه و آله گرفته ام همچون ذراع به بازو هستم "راه او را خواهم رفت و تغييرى در مسيرم نخواهم داد." به خدا سوگند! اگر عرب براى جنگ با من پشت به پشت يكديگر بدهند، من به اين نبرد پشت نمى كنم و اگر فرصتى دست دهد كه بتوانم آن را مهار كنم به سرعت به سوى آنان مى شتابم و به زودى تلاش خواهم كرد كه زمين را از اين شخص وارونه و اين جسم كج انديش "فطرت آلوده" پاك سازم تا سنگ و شن از ميان دانه ها خارج شود.
در پايان نامه، امام على عليه السلام دنيا را مخاطب قرار داده و مى فرمايد:
إليك عنّى يا دنيا، فَحبلُك عَلى غارِبَك، قد أنسلَلتُ مِن مخالبك، و أفلَتُ من حبائلك و...؛
اى دنيا! از من دور شو، افسارت را به گردنت انداختم و تو را رها كردم. من از چنگال تو رهايى يافتم و از دام هاى تو رسته ام و از لغزش هايت دورى گزيده ام. كجايند كسانى كه با شوخى هايت آنها را مغرور ساختى؟ كجايند ملت هايى كه با زينت هاى خود آنها را فريفتى؟ كه اكنون در گورستان ها آرميده اند و درون لحدها شده اند. سوگند به خدا! اگر تو "اى دنيا" شخص ديدنى و قالب حسى بودى، حدود خداوند را در مورد بندگانى كه آنها را با آرزوهايت فريب داده اى بر تو جارى مى ساختم و كيفر پروردگار را - در مورد ملت هايى كه آنها را به هلاكت افكندى و قدرتمندانى كه آنها را تسليم مرگ و نابود كردى و هدف انواع بلاها قرار دادى، در آن جا كه نه راه پس داشته و نه راه پيش - درباره ات به مرحله اجرا مى گذاردم. هيهات! اى دنيا كسى كه در لغزشگاه هاى تو قدم گذارد، سقوط مى كند. كسى كه بر امواج بلاهاى تو سوار شود، غرق مى شود. اما كسى كه از دام هاى تو خود را دور كند، پيروز مى گردد. اى دنيا! كسى كه از دست تو سالم فرار كرده از اين كه در معيشت و سختى زندگى كند ناراحت نيست، زيرا كه دنيا در نظر او همچون يك روز است و زمان پيمان گرفتنش فرا رسيده است.