عثمان بن حنيف و اندوه امام
عثمان بن حنيف وقتى از حبس مهاجمان بصره يعنى طلحه و زبير نجات يافت، او را بين ماندن در بصره يا رفتن مخير كردند، اما او بى درنگ از بصره خارج شد و خود را در ربذه "بين بصره و كوفه" به محضر اميرالمؤمنين عليه السلام رساند او همين كه نگاهش به جمال منور على عليه السلام افتاد، اشك از چشمانش جارى شد و عرضه داشت: اى اميرالمؤمنين، تو مرا پيرمرد و با محاسن فرستادى اما اينك جوان و بى مو برگشتم. [ كامل ابن اثير، ج 2، ص 326؛ تاريخ طبرى، ج 4، ص 480؛ شرح ابن ابى الحديد، ج 9، ص 321. ]
اميرالمؤمنين عليه السلام وقتى او را اين گونه يافت، بسيار ناراحت شد و او را به پاداش و اجر معنوى بشارت داد. به گفته ابومخنف حضرت سه مرتبه كلمه استرجاع 'إنّا للَّه و إنّا اليه راجعون' را بر زبان آورد و آن گاه وى تمام قضاياى بصره را به سمع امام عليه السلام رساند. [ شرح ابن ابى الحديد، ج 9، ص 321. ]
اندوه امام عليه السلام را مى توان از نامه اى كه براى جرير بن عبداللَّه بجلى كه از زمان عثمان در مرز همدان حكومت مى راند، دريافت؛ زيرا در آن نامه شكوه اى جان كاه از رفتار طلحه و زبير و نقض عهد و پيمانشان را يادآور مى شود و در آن نامه از رفتار ناپسند و غير اسلامى و انسانى آن دو با نماينده اش عثمان بن حنيف را يادآور مى گردد [ وقعة صفين، ص 15. ]