اصحاب امام علی(علیه السلام) جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصحاب امام علی(علیه السلام) - جلد 2

سید اصغر ناظم زاده قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


نامه عقيل به حضرت على


پس از پايان جنگ اميرالمؤمنين عليه السلام با خوارج به عقيل خبر رسيد كه مردم كوفه از يارى على عليه السلام خوددارى كرده و از مواضع قبلى خود و جديت در جهاد و ادامه پيكار عليه معاويه، عقب نشينى مى كنند. عقيل در پى دريافت اين خبر، نامه اى به برادرش على عليه السلام نوشت و در آن يادآور شد كه براى هر گونه جانبازى در راه اطاعت از آن حضرت عليه السلام آماده است.

از محتواى نامه به خوبى برمى آيد كه عقيل در سال آخر عمر مبارك على عليه السلام سخت به معاويه اعتراض دارد و پيشنهاد سفر به كوفه جهت يارى رساندن به آن حضرت را دارد. [ شرح ابن ابى الحديد، ج 2، ص 118. ]

پاسخ دردمندانه امام على به برادر


حضرت در پاسخ برادرش عقيل چنين نوشت:

من عبداللَّه على اميرالمؤمنين الى عقيل بن ابى طالب، سلام اللَّه عليك، فإنى أحمدُ إليك اللَّه الذى لا إله إلا هو، اما بعد، كلأنا اللَّه و إيّاك كلاءَة مَن يخشاهُ بالغيب، انّه حميدٌ مجيد،...؛

از بنده خدا على امير مؤمنان به عقيل بن ابى طالب، سلام خدا بر تو باد، همانا نخست با تو خداوندى را مى ستايم كه خدايى جز او نيست و پس خداوند ما و تو را در كنف حمايت خود بدارد، همان كسى كه در نهان از خداوند مى ترسد كه خدا ستوده و بزرگوار است؛ امّا بعد، نامه ات كه همراه 'عبدالرحمن بن عبيد ازدى' فرستاده بودى، رسيد و در آن نوشته بودى كه 'عبداللَّه ابن ابى سرح' را به همراه چهل نفر از فرزندان آزادشدگان را كه از قُديد [ قديد نام محلى نزديك مكه است. ] مى آمدند و آهنگ شام داشته اند، ديده اى. بدان كه 'ابن ابى سرح' از دير باز به خدا و رسول خدا و كتاب مجيدش نيرنگ زده و از راه حق بازگشته است و به كجى و انحراف گراييده است؛ بنابراين پسر ابى سرح و همه قريش را رها كن و آزادشان بگذار تا در ضلالت و گمراهى بتازند و در جدال و جدايى از حق جولان دهند، همانا كه امروز، تمام عرب براى نبرد با برادرت جمع شده اند و دست به دست هم داده اند، هم چنان كه در گذشته براى نبرد با پيامبر خداصلى الله عليه و آله جمع شده بودند. آنان حق او را نشناخته و فضلش را منكر شدند و به دشمنى و خصومت مبادرت ورزيدند و براى او جنگ پيش آوردند و بر ضد او تمام كوشش و همه استعداد خود را به كار گرفتند، و سرانجام لشكرهاى احزاب را به سويش گسيل داشتند.

سپس حضرت در اين نامه قريش را مورد نفرين قرار داده درباره غارت گرى و ظلم ضحاك در حق مردم حيره كه عقيل هم در نامه اش ياد كرده بود و هم چنين ساير مسايل صحبت مى كند. [ شرح ابن ابى الحديد، ج 2، ص 119. ]

/ 343