اصحاب امام علی(علیه السلام) جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصحاب امام علی(علیه السلام) - جلد 2

سید اصغر ناظم زاده قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


عبادت و زهد علقمه


در عبادت و زهد علقه و خواندن قرآن و به جا آوردن واجبات و مستحبات از وى سخن بسيار است كه به چند نمونه از آن اكتفا مى كنيم:

اعمش از ابراهيم نقل مى كند: 'كان علقمه، يقرأ القرآن فى خمس؛ علمقه تمامى قرآن را در پنج "روز يا پنج وقت" قرائت مى كرد [ طبقات الكبرى، ج 6، ص 86. ]

باز ابراهيم نقل مى كند: ما با علقمه همراه بوديم هر وقت پاى خود را در ركاب مى كرد، مى گفت: 'بسم اللَّه' و همين كه روى مركب مى نشست، مى گفت: 'الحمد للَّه، 'سبحان الذى سخّر لنا هذا و ما كنّا له مُقرنين، و إنّا الى ربّنا لَمُنقَلِبون؛ [ اقتباس از سوره زخرف 43، آيه 13 و 14. ] شكر خداوند را، پاك و منزه است خداوندى كه اين مركب را براى ما هموار قرار داد و گرنه ما توانايى آن را نداشتيم و ما به سوى پروردگارمان باز مى گرديم'. [ طبقات الكبرى، ج 6، ص 87. ]

همو مى افزايد: او را نديدم كه غسل جمعه اى كند، تا اين كه داخل مكه شود، ديدم كه او عبايى به خود مى پيچد و مُحرم شده است. [ طبقات الكبرى، ج 6، ص 88. ]

اين مرد عابد و زاهد، اين شخصيت بافضيلت بسيار بى ميل به دنيا بود و حاضر نبود كه در جامعه مطرح شود و نامى از او باشد.

عبدالرحمن بن يزيد مى گويد: پس از رحلت 'عبداللَّه بن مسعود' به علقمة بن قيس گفتم: چه خوب است در مسجد بنشينى و احكام و مسائل خود را از تو بياموزيم؟ او گفت: 'أكره أن يقال هذا علقمه؛ نه من اين كار را نمى كنم، زيرا خوش ندارم كه بر سر زبان ها بيفتم و بگويند: اين علقمه است [ طبقات الكبرى، ج 6، ص 88. ]

باز به او گفتند: چرا به نزد حكام و سلاطين نمى روى تا شرافت تو را بشناسند؟ گفت: 'إنّى اخاف أن يَتَنَّقصُوا مِنّى أكثر مما أتنقَّص منهم؛ مى ترسم در اين صورت، آنچه از دين من كم شود، بيشتر از آنچه باشد كه از دنياى آنها نصيب من مى گردد.' [ طبقات الكبرى، ج 6، ص 88. ]

شعبى درباره فقاهت او مى گويد: بعد از اصحاب پيامبر خدا صلى الله عليه و آله، فقيهان و عالمانى از شاگردان عبداللَّه بن مسعود در كوفه بودند و آنان عبارتند از: علقمة بن قيس، عبيدة بن قيس مرادى، شريح بن حارث كندى، مسروق بن اجدع همدانى و... [ تاريخ بغداد، ج 12، ص 299. ]

اين شخصيت وارسته و عالم و فقيه كوفه و اين زاهد شب زنده دار هنگامى كه شاهد كج روى و بدعت هاى خليفه سوم عثمان بن عفان و فساد و تبهكارى كارگزاران او شد، با كمال شهامت و جرأت در برابر آنها ايستاد و كمترين ترديدى در اعتراض به عثمان به خود راه نداد و پس از قتل عثمان از ياران مخلص و شيعيان راستين اميرالمؤمنين عليه السلام گرديد. [ ر. ك: شرح ابن ابى الحديد، ج 2، ص 129؛ كامل ابن اثير، ج 2، ص 267. ]

در جنگ صفين


علقمه از شخصيت هاى مورد قبول و خردمند عصر خويش علاوه بر اين كه در جنگ صفين در ركاب امير مؤمنان على عليه السلام جنگيد و يك پاى خود را از دست داد و برادرش 'اُبى' نيز شهيد شد در آغاز جنگ مى كوشيد كه شايد بتواند معاويه را از جنگ بازدارد و خون ريزى نشود. به اين منظور به همراه چند نفر از طرف امام على عليه السلام براى گفت و گو با معاويه نزد او رفتند، اما حاصل گفت و گو تأكيد معاويه بر ادامه جنگ بود و به دروغ خود را خون خواه عثمان مى پنداشت. [ ر. ك: وقعه صفين، ص 190 - 189. ]

/ 343