اصحاب امام علی(علیه السلام) جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصحاب امام علی(علیه السلام) - جلد 2

سید اصغر ناظم زاده قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


حكم تبعيد عمّار و اعتراض مردم


عثمان كه از برخوردها و سخنان به حق عمّار به ستوه آمده بود و دانست ضرب و شتم و حتى جرح او در خاموش نگه داشتن او مؤثر و كارگر نيست، بر آن شد كه وى را تبعيد كند و هر گاه در صدد اعمال تصميم خود بر مى آمد، با مخالفت جمعيّت رو به رو مى شد، و از انجام اين كار عاجز مى ماند. تا اين كه خبر آمد ابوذر غفارى رضى الله عنه در ربذه "محل تبعيدگاهش" در گذشته است.

عثمان در ميان جماعتى از مردم براى ابوذر طلب رحمت و آمرزش نمود، عمّار كه سخنان عثمان را شنيد گفت: آرى خداوند تعالى او را از دست ما نجات داد. عثمان دانست كه لبه اين كنايه متوجه اوست، لذا با عصبانيّت در حالى كه پشت گردن عمّار مى زد، گفت: گمان مى كنى من از تبعيد كردن او نادم و پشميانم، حال تو هم برو به جاى او در ربذه.

چون عمّار دستور و سخن خليفه را جدى گرفت كه قصد تبعيد كردن او را دارد، مهياى حركت به سوى ربذه شد، طايفه بنى مخزوم كه هم پيمان سابق خاندان ياسر بودند، از اميرمؤمنان على عليه السلام خواستند تا در اين بين وساطت كند و عثمان را از تصميم خود در مورد تبعيد عمّار منصرف گرداند.

حضرت امير عليه السلام در اين مورد با عثمان ملاقات كرد و فرمود:

يا عثمان، اتق اللَّه فإنّك سيّرتَ رجلاً صالحاً من المسلمين، فهلك فى تسييرك، ثم أنت الآن تُريد اَنْ تنفي نظيره؛

اى عثمان، از خدا بترس، قبلاً يكى از مردان صالح امت اسلام "ابوذر غفارى" را تبعيد كردى تا در تبعيدگاه جان سپرد، اكنون مى خواهى يكى ديگر نظير و همانند او را تبعيد كنى.

در اين ملاقات، گفت و گويى ميان عثمان و حضرت على عليه السلام درگرفت تا آن كه عثمان به حضرت عليه السلام جسارت كرد و گفت: تو بيش از او مستوجب تبعيد شدنى! حضرت فرمود: مانعى ندارد، اگر مى خواهى مرا هم تبعيد كن.

چون اين خبر به مهاجران و انصار رسيد دور عثمان گرد آمدند و از روى اعتراض به وى گفتند: اين چه روشى است در پيش گرفته اى، هر بار مردى با تو سخن بگويد و اعتراضى نمايد، او را تبعيد مى كنى؟! اين رفتار نادرست، پايدار نخواهد ماند.

عثمان كه با موج اعتراض و انتقاد رو به رو شد، از تصميم خود منصرف شد و از تبعيد عمّار صرف نظر كرد. [ الغدير، ج 9، ص 17. ]

كتك خوردن مجدد عمّار در عمل به وصيت ابن مسعود


از مجموع اخبار و سيره درمى يابيم كه عمّار مكرر مورد ضرب و شتم خليفه سوم عثمان قرار گرفته است؛ از جمله در مورد وصيت ابن مسعود است.

يعقوبى مى نويسد: وقتى ابن مسعود صحابى معرف پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از دنيا رفت، عمّار ياسر طبق وصيت او بر جنازه اش نماز گزارد و موضوع وفات ابن مسعود را از عثمان مخفى داشتند. وقتى كار تمام شد، عثمان قبر تازه اى ديد، پرسيد: اين قبر كيست؟ گفتند: مزار عبداللَّه بن مسعود است. گفت: چه طور قبل از اين كه به من خبر بدهيد، دفنش كرديد؟ گفتند: وصى او عمّار است و گفته كه وصيت كرده به تو خبر ندهند. [ تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 147. ] طبق نقل بلاذرى عثمان خشمگين شد و چنان لگدى به عمّار زد كه بر اثر آن دچار فتق گرديد. [ الغدير، ج 9، ص 19. ]

/ 343