كناره گيرى عمران از جنگ جمل
با اين كه عمران بن حُصين از ارادتمندان و شيعيان راستين اميرالمؤمنين عليه السلام بود و خود براى حقانيت و امامت آن حضرت با طلحه و زبير و عايشه گفت و گو كرد و حركت آنان را محكوم كرد اما مع الأسف با تسويل شيطان و وسوسه نفس از مقاتله بااين گروه عهدشكن خوددارى كرد و در ركاب حضرت امير عليه السلام شركت ننمود. [ الجمل، ص 310. ] در جنگ صفين و نهروان نيز نامى از او در تاريخ ثبت نشده است.
عمر بن ابى سلمه "پسر خوانده رسول خدا"
عُمر بن ابى سلمه [ در رجال شيخ طوسى، ص 24، ش 35 در اصحاب رسول خدا صلى الله عليه وآله آمده: 'عمرو بن ابى سلمه' نام برده، اما اكثر مورخان و اهل سيره او را به 'عمر بن ابى سلمه' مى شناسند و درست است. ] كنيه اش 'ابو حفص' در سال دوم هجرى در سرزمين حبشه به دنيا آمد [ در الاصابه، ج 8، ص 222، محل ولادت او را مدينه ذكر كرده است. و اصح آن است كه عمر در مدينه متولد شده است نه در حبشه، چنانچه از هجرت ام سلمه كه در صفحات بعد مى آيد، اين موضوع تأييد مى شود. ] و به هنگام رحلت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در نُه سالگى بود و مادرش امّ سلمه پس از وفات عبداللَّه، كه چهار ماه پس از مجروحيت در جنگ احد از دنيا رفت به ازدواج حضرت رسول صلى الله عليه و آله درآمد و چون فرزندش عمر، در حجر رسول خدا صلى الله عليه و آله تربيت شد، او را ربيب "پسر خوانده" رسول اللَّه ناميدند. [ در حديث آمده كه پيامبر آداب خوردن رابه او اين چنين مى آموخت: 'يا بُنىّ ادن و سمِّ اللَّه، و كُل بيمينك، و كُل مما يليك؛ پسركم، جلو بيا و نام خدا ببر و با دست راستت غذا بخور و از آنچه كنار تو است، استفاده كن.' سير اعلام النبلاء، ج 4، ص 491. ] او در زمان خلافت امير مؤمنان عليه السلام در زمره اصحاب خاص آن حضرت درآمد و در جنگ هاى جمل، صفين و نهروان در ركاب آن حضرت شركت جست و حضرت او را مدت كوتاهى به امارت بحرين گماشت و سرانجام در سال 83 هجرى در عصر حكومت عبدالملك مروان دار فانى را وداع گفت. [ ر. ك: شرح ابن ابى الحديد، ج 16، ص 173؛ تهذيب التهذيب، ج 6، ص 61. ]
عمر پس از كشته شدن عثمان با اميرمؤمنان عليه السلام بيعت كرد و در جنگ هاى زمان آن حضرت شركت نمود. او در جنگ جمل فرمانده ميسره لشكر امام على عليه السلام بود. [ ر. ك: المحبر، ص 292؛ شرح ابن ابى الحديد، ج 14، ص 17. ]