معاويه و نامه ساختگى
معاويه براى موفقيت خود به دروغ به مردم شام گفت كه قيس با ما هم عقيده شده و دست از حمايت و اطاعت على برداشته است و نامه اى جعلى را كه خود از زبان قيس نوشته بود، براى مردم شام خواند و او را نادم و خون خواه عثمان معرفى كرد. اين خبر به زودى در تمام شامات منتشر شد و حتى به عراق هم رسيد و عده اى آن را تصديق كردند. [ تاريخ طبرى، ج 4، ص 553؛ كامل ابن اثير، ج 2، ص 355؛ شرح ابن ابى الحديد، ج 6، ص 61. ]
عزل قيس از حكومت مصر
موقعى كه معاويه نامه جعلى خود را از جانب قيس براى مردم شام خواند، شايع شد كه قيس بن سعد با معاويه كنار آمده است. جاسوسان على عليه السلام در شام فوراً اين خبر را براى حضرت گزارش كردند ولى اين خبر براى امام عليه السلام بسيار ناباورانه مى نمود. چه آن كه آن حضرت عليه السلام از روحيه تسليم ناپذيرى قيس به خوبى آگاه بود و ديانت و كاردانى و روحيه حماسى او را همواره تحسين مى نمود.
عده اى از مورخان معتقدند كه: اميرالمومنين عليه السلام در پى انتشار اين خبر كه قيس با معاويه صلح كرده، فرزندان خود حسن و حسين و محمّد و نيز عبداللَّه بن جعفر برادر زاده خود را فراخواند و موضوع را با آنان در ميان نهاد و از آنان نظر خواست.
عبداللَّه بن جعفر خواستار عزل قيس گرديد و چنين دليل آورد: 'دع ما يُريبك الى ما لا يُريبك؛ مشكوك را كنار بگذار و غير مشكوك را جانشين آن ساز.' و ادامه داد: اى امير مؤمنان، شما قيس را كنار بگذار اگر اين شايعات راست باشد و او با معاويه صلح كرده باشد در صورتى كه او را عزل كنى از تو جدا نخواهد شد.' اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: آرى، آنان يعنى انصار چنين هستند.
در همين زمان، نامه اى از سوى قيس به امام عليه السلام رسيد كه همين نامه سبب شد كه عبداللَّه بن جعفر در موضع خود بيشتر پافشارى كند و از امام بركنارى قيس را مطالبه نمايد، و محمّد بن ابى بكر [ محمّد بن ابوبكر برادر مادرى عبداللَّه بن جعفر است، چون مادر هر دو، اسماء بنت عميس است كه ابتدا همسر جعفر بن ابى طالب بود و به حبشه هجرت كرد و عبداللَّه را در حبشه به دنيا آورد و پس از شهادت جعفر در جنگ موته، به همسرى ابوبكر درآمد و محمّد بن ابوبكر را به دنيا آورد و پس از مرگ ابوبكر، اسماء به همسرى اميرالمؤمنين عليه السلام درآمد و دو فرزند به نام عون و يحيى آورد. براى اطلاع بيشتر شرح حال اسماء بنت عميس را در همين كتاب بخوانيد. ] را به جاى او منصوب نمايد.
امام عليه السلام در پى اصرار عبداللَّه و با توجه به شايعات بر مخالفت قيس با اميرالمؤمنين و كنار آمدن با معاويه، حكم بركنارى قيس را صادر فرمود و محمّد بن ابوبكر را براى تصدى منصب او روانه مصر ساخت. [ ر. ك: تاريخ طبرى، ج 4، ص 553؛ كامل ابن اثير، ج 2، ص 355؛ شرح ابن ابى الحديد، ج 6، ص 62. ] البته اميرالمؤمنين عليه السلام به خوبى مى دانست كه عزل قيس سبب رنجش خاطر او و يا دليلى بر عدم اعتماد حضرت به او نخواهد بود.