لطفا منتظر باشید ...
نصايح امام به كميل
اى كميل، خاندانت را سفارش كن كه شبانگاه در پى مكارم و اخلاق پسنديده روند، و در دل شب در رفع حاجت حاجتمندانى كه خود خفته اند، بكوشند، به خدايى سوگند كه شنوايى او همه بانگ ها را فرا مى گيرد، سوگند كه هيچ كس دلى را شاد نمى كند مگر اين كه خداوند براى او از آن شادى لطفى آفريند و چون براى او گرفتارى پيش آيد، آن لطف همانند آبى كه در سراشيبى حركت مى كند به سوى آن سرازير مى شود تا آن گرفتارى را از او دور سازد؛ همان گونه كه شتران بيگانه را از آبشخور دور سازند. [ نهج البلاغه، كلمات قصار 257. ]
شهادت كميل به دست حجّاج
وقتى كه حجاج تصميم به كشتن كميل گرفت، كميل فرار كرد، اما براى در امان ماندن قبيله و خويشاوندانش خود را تسليم نمود، همين كه حجاج چشمش به او افتاد، گفت: من آرزو داشتم تو را دستگير مى كردم تا بهانه اى براى كشتنت داشته باشم.
كميل گفت: اى حجاج، صدايت را براى من بلند نكن، و بناى خانه ات را منهدم مساز، به خدا سوگند از عمر من چيزى باقى نمانده است جز به مقدار باقى مانده غبار. پس در مورد من هر چه مى خواهى بكن كه وعده ديدار ما پيشگاه خداوند است و بعد از كشتن هم حسابى در كار است. و البته، اى حجاج، اين را بدان كه اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام هم به من خبر داده است كه تو قاتل من خواهى بود!
حجاج گفت:پس دراين صورت حجت بر تو تمام است "و حق توست كه كشته شوى" و من تو را به قتل خواهم رساند.
كميل گفت: در صورتى حجت بر من تمام خواهد بود كه قضاوت به دست تو باشد.
حجاج گفت: آرى، قضاوت به دست من است، مگر نه اين كه تو از قاتلانِ عثمان بن عفان بودى؟ سپس دستور داد سر آن پيرمرد مظلوم را از بدن جدا كردند و همان گونه كه مولايش على عليه السلام به او خبر داده بود، به شهادت رسيد و به مولايش اميرالمؤمنين على عليه السلام پيوست. و پيكر مطهرش در نجف اشرف در محلى به نام 'ثويه' "كه امروز مزار شيعيان حضرت على عليه السلام است" به خاك سپردند. [ ارشاد مفيد، ج 1، ص 327؛ تاريخ طبرى، ج 6، ص 365؛ تهذيب التهذيب، ج 6، ص 589؛ تنقيح المقال، ج 3، ص 42. ]
قول صحيح شهادت آن عزيز مظلوم، در سال 83 هجرى و قاتل او ابو جهم بن كنانه كلبى بوده است. [ تاريخ طبرى، ج 6، ص 365. ]
