پيشنهادى كه پذيرفته نشد
هنگامى كه حضرت على عليه السلام در دوازدهم رجب سال 36 هجرى "روز دوشنبه" از بصره به كوفه وارد شد، در مسجد كوفه براى مردم خطبه مفصلى خواند و مردم را از اقبال به دنيا و هواى نفس بر حذر داشت.
در پايان فرمود: 'عده اى از شما مرا يارى نكرديد، من آنان را سرزنش مى كنم. شما از آنان فاصله بگيريد و به كراهت با آنان سخن بگوييد تادست از كارشان بردارند و بايد با اين كار حزب خدا شناخته شود.'
در اين هنگام مالك بن حبيب برخاست و گفت: به خدا قسم، من كسانى را كه بايد از آنان فاصله بگيرم و حرفى بزنم كه ناراحت شوند، در اين جمعيت كم مى بينم، اگر دستور دهى با آنان بجنگم و آنان را به قتل برسانم. ولى امام به او اعتراض كرد و از اين كار برحذر داشت. [ وقعة صفّين، ص 4. ]
ابن حبيب مورد وثوق امام
ابن حبيب مورد اعتماد شديد امام عليه السلام بود و در اين مورد همين بس كه امام وقتى مردم را براى رفتن به جنگ ترغيب كرد، تنها او را جانشين خود قرار داد و وقتى ابن حبيب از اين نعمت پيكار در راه خدا محروم مى شود، ناراحت شد، امام در پاسخ فرمود: 'هر ثوابى را جهادگران نمى برند جز اين كه تو نيز با آنان شريكى و سختى و گرفتارى تو در اين جا بيشتر از آنها است.'
پس از اين سخنان، مالك گفت: 'سمعاً و طاعةً يا اميرالمؤمنين'، سپس حضرت از كوفه خارج شد و مالك به دستور امام در شهر باقى ماند. [ وقعة صفّين، ص 133. ]