اصحاب امام علی(علیه السلام) جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصحاب امام علی(علیه السلام) - جلد 2

سید اصغر ناظم زاده قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


بازتاب شهادت محمّد بن ابوبكر در روحيه على


شهادت محمد بن ابوبكر ضايعه ناگوارى بود كه همه دوست داران امير مؤمنان عليه السلام را به شدت متألم ساخت و بيش از همه خود امير مؤمنان عليه السلام داغدار و نگران بود. او مردم را به خاطر كوتاهى در كمك به محمد سرزنش و آن گاه فرمود:

ألا و إنّ مِصرَ قد افتتحها الفَجَرة أولياءِ الجورِ و الظلم، الذين صَدُّوا عن سبيل اللَّه، و بَغَوا الإسلام عِوجا، ألا و إنّ محمّد ابن أبى بكر قد استَشْهد رحمة اللَّه عليه، و عنداللَّه نحتسبه أما و اللَّه لقد كان ما علمت و ينتظر القضاء و...؛

آگاه باشيد كه مصر را گروهى از تبهكاران فتح كردند، آن دوستداران جور و ستم و همان هايى كه مردم را از راه خدا بازداشتند و اسلام را به انحراف كشاندند، محمّد بن ابى بكر را به شهادت رساندند، رحمت خداوند بر او باد، و ما شهادت او را به حساب خداوند مى گذاريم، همانا به خدا سوگند، آن محمّدى كه من مى شناسم، از آنهايى بود كه در انتظار مرگ بود و براى جلب رضاى خدا و اجر اخروى كار مى كرد. و از چهره هر نابكار نفرت داشت و چهره مؤمنان و صالحان را دوست مى داشت. [ شرح ابن ابى الحديد، ج 6، ص 91. ]

اميرمؤمنان عليه السلام پس از ايراد سخنرانى از منبر پايين آمد و به منزل رفت؛ اما حضرتش در فراق محمّد بن ابوبكر به قدرى بى تابى كرد كه برخى دوستانش عرضه داشتند، شما در فراق محمّد خيلى شديد ناراحتيد؟ حضرت فرمود: 'چگونه مى توان آرام بود، مگر نه اين كه او براى من ربيب و بزرگ شده در دامان من بود، و براى فرزندانم برادر بود و من هم براى او پدر بودم و او را فرزند خود مى خواندم.' [ سفينة البحار، ج 1، ص 312 ماده حمد. ]

از سوى ديگر مردم شام از شهادت محمد شادمان شدند و معاويه اين واقعه را به مردم شام تبريك گفت. [ ر. ك: شرح ابن ابى الحديد، ج 6، ص 91؛ كامل ابن اثير، ج 2، ص 414؛ سفينة البحار، ج 1، ص 313. ]

اندوه اسماء در شهادت فرزندش محمّد


اسماء - مادر محمّد بن ابى بكر - وقتى از شهادت محمّد آگاه شد، به شدت ناراحت گرديد ولى خشم خود را به ظاهر فرو خورد و به محل نمازگزاران رفت و چنان متأثر شد كه خون از دهان "پستان هايش" فوران كرد، و همان گونه كه رسول خدا صلى الله عليه و آله در خوابى كه اسماء ديده بود "قبلاً نقل كرديم" فرمود: خداوند پسرى از ابوبكر به تو مى دهد، نامش را محمّد بگذاريد و خداوند او را مايه خشم كافران و منافقان قرار مى دهد. و به تعبير پيامبر صلى الله عليه و آله، محمّد چنين بود. [ ر. ك: شرح ابن ابى الحديد، ج 6، ص 91؛ كامل ابن اثير، ج 2، ص 414؛ سفينة البحار، ج 1، ص 313. ]



/ 343