اصحاب امام علی(علیه السلام) جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصحاب امام علی(علیه السلام) - جلد 2

سید اصغر ناظم زاده قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


مسيب در سركوبى غارتگران شامى


به تكرار آورده ايم كه معاويه براى استقرار حكومت خود و نيز ضربه زدن به حكومت اميرالمؤمنين على عليه السلام مأمورانى خون خوار و فرماندهانى سخت دل و بى رحم را به شهرهاى تحت فرمان حضرت على عليه السلام روانه مى كرد تا با قتل و غارت و ناامن كردن بلاد اسلامى، دل هاى مردم را مضطرب و ديدگاه آنان را نسبت به اداره كشور توسط اميرالمؤمنين عليه السلام متزلزل سازد!

از جمله كسانى كه به اين جنايت هولناك مأموريت يافت، عبداللَّه بن مسعده فزارى بود معاويه به او دستور داد، تمام صدقات و زكوات را جمع آورى نموده و هر كس در پرداخت زكات خوددارى كرد، به قتل برساند! و همه روزه، كار خود را گزارش دهد.

ابن مسعده از شام به جانب تيماء حركت كرد، و در اين مسير صدقات و زكوات بسيارى جمع آورى نمود و كسانى را كه از دادن زكات خوددارى مى نمود به قتل مى رساند، و در بين راه، گروه زيادى از مردم فزاره هم به او پيوستند و در يارى او درآمدند؛ و او خود را به مكه و مدينه رساند، اما وقتى اين خبر ناگوار به امير مؤمنان على عليه السلام رسيد، بلافاصله مسيّب بن نجبه فزارى را با دو هزار نيرو به تعقيب آنها فرستاد تا هر چه زودتر جلو پيش روى و غارتگرى ابن مسعده را بگيرد. مسيّب بن نجبه با سرعت تمام خود را به تيماء رسانيد و با نيروهاى عبداللَّه بن مسعده رو به رو شد و تا زوال خورشيد، جنگ شديدى بين دو گروه رخ داد كه عده زيادى از شاميان به هلاكت رسيدند و عبداللَّه بن مسعده به دست خود مسيّب بن نجبه چند جراحت برداشت. اما مسيب او را نكشت و اجازه داد فرار كند.

وقتى مسيّب بن نجبه، خدمت حضرت على عليه السلام رسيد، نتيجه كار را گزارش كرد، حضرت رفتار وى با عبداللَّه بن مسعده و سپاهيانش را كه دشمنان اسلام بودند، ملامت كرد و چند روزى او را به نزد خويش راه نداد، بعد وى راتوبيخ و حتى بعضى گفته اند او را به حبس انداخت. ولى با شفاعت بزرگان كوفه آزاد شد. [ انساب الاشراف، ص 350، ش 521. ]

اميرالمؤمنين عليه السلام پس از اين ماجرا مسيّب را آزمود و خواست بداند كه آيا او نسبت به گفتار خود وفادار است يا نه، لذا او را به جمع آورى صدقات و زكات، مأموريت داد و وى را در اين امر با 'عبدالرحمان بن محمّد كندى' همراه گردانيد. پس از انجامِ مأموريت، حضرت از آنان حساب رسى كرد و پى برد كه آنها در رفتار خود درست عمل كرده و خيانتى ننموده اند، آن گاه به هر يك، حكومت منطقه اى را سپرد و مراقب اعمالشان بود و چون از آن دو خيانتى نديد آنها را ستود. [ انساب الاشراف، ص 350، ش 521. ]

مسيب در گفتگوى صلح امام حسن


ابوالحسن مدائنى نقل مى كند: پس از آن كه بين امام حسن مجتبى عليه السلام و معاويه پيمان صلح امضا شد، معاويه به كوفه آمد، چون گروهى از خوارج بر معاويه خروج كرده بودند. معاويه به امام حسن عليه السلام پيام فرستاد و تقاضا كرد كه به جنگ با خوارج برود. اما حضرت عليه السلام فرمود: سبحان اللَّه، من جنگ با تو را كه براى من جايز است براى صلاح حال امت و الفت ميان آنان، رها كردم، اينك چنين مى پندارى كه حاضرم براى خاطر تو با كسى جنگ كنم؟ آن گاه معاويه بر فراز منبر رفت و هدف خود از جنگ با كوفيان را صرفاً حكومت بر آنان خواند نه اجراى حكام الهى.

مسيّب بن نجبه وقتى سخن معاويه را شنيد به امام مجتبى عليه السلام عرض كرد: شگفتى من از اين كه با معاويه بيعت كرديد، تمام نمى شود.

مسيّب در ادامه گفت: به نظر من به حال نخست برگرديد، زيرا معاويه پيمان ميان خود و شما را شكسته است، ما بايد به حال قبل از صلح برگرديم و پيمان را ناديده انگاريم و با او بجنگيم.

امام عليه السلام در ردّ پيشنهاد مسيّب فرمود:

يا مسيّب، إنّي لو أردتُ بما فعلت الدنيا لم يكن معاوية بأصبر عند اللقاء، و لا أثبتَ عند الحرب منّي، ولكنّي أردتُ صلاحكم، و كفّ بعضكم عن بعض، فارضوا بقَدَر اللَّه و قضائه، حتى يستريح بَرٌّ، او يُستراح مِن فاجر؛

اى مسيّب، من اين كار را براى دنيا نكردم كه معاويه به هنگام جنگ پايدارتر و شكيباتر از من نيست، بلكه مصلحت شما را اراده كردم و اين كه از ريختن خون يك ديگر دست برداريد، لذا تن به صلح دادم، پس اينك به تقدير و قضاى پروردگار راضى باشيد تا نيكوكارتان آسوده باشد و از ظلم و ستم فاجرى چون معاويه خلاصى يابد. [ شرح ابن ابى الحديد، ج 16، ص 15. ]

/ 343