اصحاب امام علی(علیه السلام) جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصحاب امام علی(علیه السلام) - جلد 2

سید اصغر ناظم زاده قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


مسيب در جمع توابين


در نخستين جلسه اى كه توابين براى خون خواهى از قاتلان امام حسين عليه السلام و ياران باوفايش در خانه سليمان بن صرد خزاعى تشكيل دادند، اولين سخنران اين انجمن مسيّب بن نجبه بود، وى پس از حمد خداى متعال نكات مهمى را يادآور شد و در ادامه چنين گفت:

اكنون خداوند حجت را براى ما تمام نموده و دروغ گويى و گمان باطل ما به اثبات رسيد، زيرا براى فرزند پيامبر ابا عبداللَّه الحسين عليه السلام نامه نوشتيم و وعده يارى و نصرت داديم كه تا پاى جان در راهش فداكارى كنيم، ولى چون به سوى ما آمد براى حفظ جان خود از يارى اش دريغ نموديم تا آن كه او را در كنار ما كشتند و ما شاهد آن جنايات بوديم. اكنون عذر ما در پيشگاه خداوند چيست كه او را با جان و مال يارى اش نكرديم و با زبان و بيان درباره اش سخن نگفتيم و كسان و بستگان خود را به كمكش نفرستاديم؟.

اى مردم، در روز قيامت و ملاقات با خدا و پيامبر او چه عذرى خواهيم داشت كه فرزند حبيب او و ذريه و نسل او را در ميان ما كشتند و يك قدم براى يارى اش بر نداشتيم؟ به خدا قسم، نه، هيچ عذر و بهانه اى نخواهيم داشت جز آن كه قيام كنيم تا قاتل آن حضرت و ياران قاتل او را بكشيم يا خود در اين راه كشته شويم، شايد خداوند از ما راضى شود و از تقصير ما درگذرد و گرنه بعد از ملاقات با خدا از عذابش در امان نخواهيم ماند.

سپس مسيّب اعلام كرد:

ايها القوم، ولّوا عليكم رجلاً منكم فإنّه لابد لكم من أمير تفزعون إليه و راية تَحفّون بها؛

اى گروه مردم، اكنون وقت آن است كه يك نفر را از ميان خود به فرماندهى برگزينيم؛ زيرا كه در اين كار مجبوريم كه اميرى بگماريم و تمام امور را به او بسپاريم و پرچمى برافراشته سازيم تا همه ما دور آن جمع شويم و به جنگ با قاتلان شهداى كربلا بپردازيم.

پس از سخنان وى، افسر رشيد اسلام 'رفاعة بن شداد' برخاست و پيشنهاد داد سليمان بن صرد به فرماندهى قوم منصوب شود، سپس عبداللَّه بن سعد برخاست و فرماندهى سليمان بن صرد را تأييد كرد و مسيّب هم پيشنهاد آنان را پذيرا شد و گفت خوب انتخاب كرديد و من هم بر فرماندهى سليمان بن صرد خزاعى موافقم و همه حاضران بر رهبرى و فرماندهى سليمان اتفاق نظر كردند و از همين جا "سال 64 هجرى" پايه و اساسِ گروه توابين به فرماندهى سليمان بن صرد خزاعى صحابى رسول خدا صلى الله عليه و آله شكل گرفت و آغاز قيامى خونين براى سركوبى جنايتكاران واقعه كربلا فراهم آمد. [ كامل ابن اثير، ج 2، ص 624؛ تاريخ طبرى، ج 5، ص 552. ]

حركت و قيام اين گروه در سال 65 هجرى پس از هلاكت يزيد بن معاويه با شعار 'يالثارات الحسين' در شهر كوفه آغاز شد و از آن جا نيروى عظيمى با چهار هزار نفر آماده نبرد شده به جانب شام رهسپار گرديدند. [ كامل ابن اثير، ج 2، ص 635؛ تاريخ طبرى، ج 5، ص 583. ]

اين گروه ابتدا به كربلا رفتند و در آن جا عزادارى كردند و سپس به راه شام عزيمت نمودند و در 'عين الورده' محل برخورد بين گروه توابين و سپاهيان شام به فرماندهى عبيداللَّه بن زياد فرود آمدند. سليمان فرمانده سپاه براى مردم سخنرانى كرد و در آخر خطاب به مردم گفت: اگر من در اين جنگ كشته شدم مسيّب بن نجبه امير و فرمانده لشكر است، اگر او هم كشته شد فرمانده سپاه، عبداللَّه بن سعد بن نفيل، و اگر او نيز به شهادت رسيد امير سپاه عبداللَّه بن وال و بعد از او رفاعة بن شدّاد، فرمانده سپاه خواهد بود.

در پايان گفت: 'رَحِمَ اللَّهُ امرءاً صَدَقَ ما عاهَدَ اللَّهُ عليه؛ خداوند رحمت كند كسى را كه به آنچه با خدا پيمان بسته است با صداقت و راستى عمل نمايد. [ تاريخ طبرى، ج 5، ص 597؛ و با تفاوتى كامل بن اثير، ج 2، ص 639. ]

سليمان با اين سخنان، روحِ مبارزه و جنگجويى و جهاد در راه خدا را در ميان لشكريان خود قوت بخشيد و مسيّب بن نجبه را قائم مقام فرماندهى خود قرار داد.

پيروزى مسيب در جنگ مقدماتى


موقعى كه سليمان بن صرد در 'عين الورده' پياده شد و سربازان و لشكريان خود را منظم و متشكل نمود به مسيّب بن نجبه مأموريت داد با چهارصد سوار به استقبال لشكر شام برود و اگر موقعيت را براى جنگيدن مناسب ديد با دشمن وارد جنگ شود وگرنه بازگردد.

مسيّب يك شبانه روز راه پيمود و از سحر تا نزديك صبح استراحت كوتاهى كرد و پس از انجام فريضه صبح مجدداً به راه ادامه داد. در راه عابرى را كه از شام مى آمد به نزد مسيّب آوردند. مسيّب از او وضع لشكر شام را جويا شد. آن مرد گفت: در همين نزديكى، با طليعه سپاه شام روبه رو خواهيد شد و ضمناً ميان 'شرحبيل بن ذى الكلاع' و 'حصين بن نمير' بر سر فرماندهى مقدمه سپاه نزاع است و منتظرند "كه از جانب عبيداللَّه بن زياد كه از جانب عبدالملك مروان به فرماندهى كل سپاه به عين الورده در حركت بودند" دستورى برسد كه كدام يك، فرمانده سپاه باشند.

مسيّب از اين فرصت استفاده كرد و با سرعت تمام به جانب آنان حركت نمود، او به طور ناگهانى به آنها حمله كرد و در مدت كوتاهى طليعه سپاه شام را در هم شكست و تعدادى از آنها را مجروح و برخى را به اسارت گرفت و ديگر سپاهيان شام آنچه همراه داشتند، باقى گذاشته و پا به فرار نهادند و به شام برگشتند.

مسيّب با نيروهاى تحت امرش و غنايم بسيار و اسيرانى چند نزد سليمان بن صرد بازگشت. [ كامل ابن اثير، ج 2، ص 640؛ ر. ك: تاريخ طبرى، ج 5، ص 597. ]

/ 343