لطفا منتظر باشید ...
نقش يزيد بن قيس در جنگ صفين
هنگامى كه حضرت على عليه السلام آهنگ رفتن به شام كرد، مهاجرين و انصار را نزد خود فراخواند و در مقام مشورت و جلب نظر آنان، حمد و سپاس خدا را به جا آورد و چنين فرمود:
أما بعد، فإنّكم ميامين الرأى، مَراجيحُ الحِلم، مقاويل الحق، مُباركوا الفعل و الأمر، و قد أردنا المسير إلى عدوّنا و عدوّكم فأشيروا علينا برأيكم؛
اما بعد، رأى شما محترم، خرد و دانايى تان افزون، گفتارتان حق، كار و نظرتان مبارك است، اينك ما آهنگ رفتن به سوى دشمن خود و دشمن شما داريم، پس رأى و نظرتات را بگوييد.
در مقابل پيشنهاد و مشورت خواستن امام عليه السلام افراد زيادى نظر خود را ابراز نمودند و از حضرت خواستند كه سريعاً حركت كند و شتاب نمايد. از جمله آنان يزيد بن قيس بود كه بر جمع آنان داخل شد و گفت:
اى اميرمؤمنان، ما داراى وسايل جنگى و نيروى كافى هستيم و بيشتر نفرات، نيرومند و توانا هستند و در ميان آنان افراد عليل و درمانده اندك است، پس منادى خود را دستور دهيد تا همه مردم را به نخيله فراخواند؛ زيرا هرگاه وقت جنگ و نبرد فرا رسد، امروز و فردا كردن معنايى ندارد. [ همان، ص 101. ]
ماموريت پيام صلح براى معاويه
وى در آغاز نبرد صفّين از جانب حضرت به همراه عدى بن حاتم، شبث بن ربعى و زياد بن خَصفه براى مذاكره صلح و آشتى "متاركه جنگ" نزد معاويه رفتند تا او را دعوت به تسليم نمايند، در اين ملاقات هركدام با معاويه سخنى گفتند. وقتى معاويه بر جنگ اصرار ورزيد، ابن قيس، ضمن بيان هدف از مذاكره و اتمام حجت بر معاويه در ادامه چنين گفت:
اى معاويه، از خدا بترس و با على مخالفت نكن و به خدا سوگند ما كسى را تا به حال از وى پرهيزكارتر و بى رغبت تر به دنيا و صاحب كمال تر كه تمام خوبى ها را جمع كرده باشد، مانند او نديده ايم. [ ر. ك: همان، ص 198؛ تاريخ طبرى، ج 5، ص 5. ]
اين سخنان، نشانِ عمق ارادت و علاقه او به اميرالمؤمنين عليه السلام و اعتقاد و برترى او بر معاويه و امثال اوست. اما پيام امام عليه السلام و سخنان نمايندگان آن حضرت براى معاويه اثرى نگذاشت و او هم چنان بر طبل جنگ و خون ريزى كوبيد تا سرانجام پس از يك سال و اندى با ده ها هزار كشته از هر دو جبهه عراق و شام با پيمان حكميت تحميلى پايان پذيرفت.
