اصحاب امام علی(علیه السلام) جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصحاب امام علی(علیه السلام) - جلد 2

سید اصغر ناظم زاده قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در اين موقع 'طرماح بن عدى' به امام عليه السلام چنين عرض نمود: 'و اللَّه ما أرى معك كثير أحدٍ، ولو لم يقاتلك إلّا هؤلاء الذين أراهم ملازميك لكان كفى بهم، و...؛ به خدا قسم مى بينم اصحاب و يارانت اندك اند، اين جماعت "حر و نيروهاى تحت امرش" كه شما را مثل سايه دنبال مى كنند و همه حركات شما را زير نظر گرفته اند، اگر احدى هم براى آنها كمكى نيايد براى از بين بردن شما و يارانت كفايت مى كند و بر شما غالب مى شوند، در حالى كه يك روز قبل از اين كه از شهر كوفه خارج شوم ديدم كه سپاهى انبوه از مردمِ كوفه براى مقابله با شما در حال خروج از شهراند، سپاهى كه تا كنون نظيرش را به چشم خود نديده ام، بنابراين تو را به خدا سوگند مى دهم اگر مى توانى و برايت مقدور است از اين جا به بعد، حتى يك وجب هم به كوفه نزديك مشو و در محل امنى توقف كن كه از آسيب دشمن مصون بمانى و در مورد تصميماتِ بعدى خود، به خوبى انديشه كنى، و بهتر است با ما همراه شوى تا به سمت منطقه كوهستانى ما "اجاء" حركت كنيم، خداوند مى داند اين منطقه در طول ساليان متمادى ما را از گزند حوادث و شرّ ملوك غسّان و سلاطين حمير و نعمان بن منذر و خلاصه از دشمنان سرخ و سفيد صيانت بخشيده است، و قسم به خدا احدى تاكنون نتوانسته ما را در اين نقطه خوار و ضعيف نمايد و من خود در خدمت شما خواهم بود تا به آن قريه برسيم، و شما هم در آن جا با امنيت كامل مى توانيد سفرا و نمايندگان خود را به سوى مردمان ساكن در اطراف 'اجاء' و طايفه سليم از قبيله طى اعزام نماييد كه به خدا سوگند ده روزى نمى گذرد كه همه مردم طى، سواره و پياده، به حضورت مى رسند و اطرافت را مى گيرند، در اين صورت شما رأى و تصميم خود را در ميان قبيله به عمل آور، و اگر خطرى شما را تهديد نمود، من تعهد مى كنم، از ميان قبيله خود، بيست هزار مرد جنگى را كه در ركاب شما شمشير بزنند تدارك نمايم، و به خدا سوگند تا يك تن از آنان زنده باشد گزندى به شما نخواهد رسيد.

حضرت حسين عليه السلام طرماح را مشمول دعاى خود قرار داد و چنين فرمود:

جزاك اللَّه و قومك خيراً، إنه قد كان بيننا و بين هؤلاء القوم قول لسنا نقدر جمعه على الانصراف و لا ندرى علامَ تنصرف بنا و بهم الأمور؛ [ در تاريخ طبرى عبارت چنين است: 'و لا ندري علام تنصرف بنا و بهم الأمور في عاقبة'. ]

خداوند به تو و قومت جزاى خير عطا فرمايد، امّا من به كوفيان قول داده ام كه بدان جا بروم و نمى توانم از وعده خود بگذرم، هر چند نمى دانم كه سرنوشت ما چه خواهد بود و عاقبت كار به كجا مى كشد.

طرماح پس از از آن كه دانست حضرت عليه السلام اصرار بر ادامه راه به كوفه دارد، از امام خداحافظى كرد و به ديار خود رفت، امّا به امام عليه السلام قول داد به زودى به يارى او بشتابد و از مردم قبيله خود نيز براى يارى و نصرت حضرتش دعوت نمايد.

طرماح بنا به قول و وعده اى كه داده بود پس از رسيدن به موطن خود "اجاء" بلافاصله براى پيوستن به امام حسين عليه السلام به سوى او بازگشت و هنگامى كه به منطقه 'عذيب الهجانات' رسيد به وى اطلاع دادند اباعبداللَّه الحسين و يارانش همگى "به دست قواى ابن زياد" قتل عام شده و سرها از تن جدا و اهل بيت او به اسارت برده شده اند. وى با دنيايى از حزن و اندوه ناچار به ديار خود بازگشت و ديگر نتوانست از امام زمانش حضرت سيدالشهدا عليه السلام حمايت نمايد. [ كامل ابن اثير، ج 2، ص 553؛ تاريخ طبرى، ج 5، ص 404. ]

از اين مطلب روشن مى شود طرماح بن عدى بر ولاى حضرت امير عليه السلام و خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله تا آخر عمر پايدار بوده است، اما كتاب هاى سيره و تاريخ درباره وفات طرماح و زمان وفات او و از ديگر حالت او ساكت اند.

/ 343