در آخرين نفس ها
ابن بديل در آخرين لحظات عمر شريف خود خطاب به اسود بن طمهان - كه خواهان پند و اندرز بود - چنين گفت:
نخست تو را به پرهيزگارى و تقواى الهى سفارش مى كنم و سپس تو را به خيرخواهى اميرالمؤمنين و اين كه همراه با او بجنگى تا حق آشكار و پيروز شود يا تو به خداوند ملحق شوى. توصيه مى نمايم، اى اسود بن طهمان، سلام مرا هم به اميرالمؤمنين عليه السلام ابلاغ كن و به او بگو: در اين معركه چندان نبرد كن تا آنها را پشت سرت بگذارى و هر كسى شب را به صبح آورد و معركه و آوردگاه پشت سرش باشد پيروز خواهد بود. [ نظير همين داستان با كمى تفاوت در عبارات در وقعة صفين، ج 456 و تاريخ طبرى، ج 5، ص 46 براى عبداللَّه بن كعب مرادى كه بعداً شرح حال او را نقل مى كنيم، آمده است. ]
عبداللَّه اين را گفت و چيزى نگذشت كه جان به جان آفرين تسليم نمود. اسود بن طهمان نزد على آمد و پيام عبداللَّه را به آن حضرت عرض كرد، امام عليه السلام فرمود: 'رحمه اللَّه، جاهَدَ معنا عدوَّنا في الحياة، و نصح لنا في الوافاة؛ خداوند عبداللَّه بن بديل را رحمت كند، تا هنگامى كه زنده بود همراه ما با دشمن ما جنگ و جهاد كرد و هنگام مرگ هم براى ما خيرخواهى نمود. [ شرح ابن ابى الحديد، ج 8، ص 92. ]
اندوه امام در فراق او
امام على عليه السلام در فراق اصحابش كه در جمل و صفين به شهادت رسيدند، چنين فرموده است:
أين إخواني، الذين ركبوا الطريق و مضوا على الحق، أين عمار، أين ابن التيهان، و أين ذوالشهادتين، و أين نظرا اؤهم من إخوانهم الذين تعاقدوا على المنية و اُبرد برؤسهم الى الفجرة؛
كجايند برادران من، همان ها كه سواره به راه مى افتادند و در راه حق قدم بر مى داشتند كجاست عمار؟ كجاست ابن تيهان؟ و كجاست ذوالشهادتين؟ و كجايند مانند آنان از برادرانشان كه پيمان جانبازى بستند و سرهاى آنان براى ستمگران فرستاده شد.... [ نهج البلاغه، خطبه 183. ]
ابن ابى الحديد در ذيل اين خطبه مى نويسد: مراد امام عليه السلام از 'أيْنَ نظراؤهم' عبداللَّه بن بديل و هاشم بن عتبه "هاشم مرقال" و امثال ايشان است كه در جنگ جمل و صفين به شهادت رسيدند. [ شرح ابن ابى الحديد، ج 10، ص 110. ]
آرى، جا دارد اميرالمؤمنين عليه السلام بر فراق مانند عبداللَّه بن بديل آه سرد بركشد و اين افسر دلاور و فداكار را فراموش نكند.