اصحاب امام علی(علیه السلام) جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصحاب امام علی(علیه السلام) - جلد 2

سید اصغر ناظم زاده قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


ابن عباس در خدمت اهل بيت پيامبر


ابن عباس همواره از علاقه مندان به خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله بود. او پس از شهادت اميرالمؤمنين عليه السلام دست از امام حسن و امام حسين عليهم السلام برنداشت و تا زنده بود، دل در گرو اهل بيت پيامبر داشت. از اين رو شيخ طوسى وى را در زمره اصحاب رسول خدا و حضرت على و اصحاب امام حسن عليه السلام به شمار آورده است. [ رجال طوسى، ص 23، ش 6 و ص 46، ش 3 و ص 69، ش 5. ]

دفاع ابن عباس از خلافت امام على در برابر عمر


مسئله حقانيت على عليه السلام و خلافت بلافصل او پس از رسول خدا صلى الله عليه و آله چيزى نبود كه بتوان آن را انكار كرد و ناديده گرفت اما به بهانه هاى واهى، حضرت را از حق قطعى و مسلمش محروم ساختند و به مدت 24 سال خانه نشين شد و به جاى اداره جامعه اسلامى به كشاورزى و كارهاى شخصى مشغول شد. اينك جريانى را كه ابن عباس نقل مى كند، مى آوريم:

ابو زيد عمر بن شبه نقل مى كند كه عبداللَّه بن عباس گفت: روزى در كوچه هاى مدينه همراه عمر بن خطاب خليفه دوم مى رفتم و دست او در دستم بود. عمر در بين راه گفت: من دوست تو "على" را مظلوم مى دانم. ابن عباس مى گويد: با خود گفتم: به خدا سوگند نبايد او بر من پيشى گيرد و خودش پاسخى دهد. لذا فوراً گفتم: اى اميرالمؤمنين "اى عمر"، اگر چنين است حق او را به او برگردان و دادِ او را بستان. اين را كه گفتم، دستش را از دستم بيرون كشيد و لحظاتى با خود همهمه كرد و حديث نفس نمود و چند قدمى جلو رفت و پس از آن ايستاد، من خود را به او رساندم، گفت: اى ابن عباس، خيال نمى كنم چيزى اين مردم را از دوست تو "على" بازداشته باشد، جز اين كه آنان سن او را كم مى دانستند. [ چون عمر فردى خشن و تندخويى بود، فكر مى كرد كسى بايد حاكم باشد كه چنين باشد و شوخ بودن را بر على عليه السلام عيب مى گرفت. ] ابن عباس مى گويد: با خود گفتم اين سخن عمر از سخن نخست او بدتر است، به او گفتم: به خدا سوگند كه خداوند سن او را كم نشمرد در آن هنگامى كه به او فرمان داد سوره برائت را از ابوبكر بگيرد و براى مردم بخواند. [ شرح ابن ابى الحديد، ج 6، ص 45. ]

/ 343