معارف قرآن در المیزان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف قرآن در المیزان - نسخه متنی

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

معنـاى انتقال است، وجودى كه مانند حيات خلقت‏پذير است.
علاوه بر اين كه اگر مرگ را امر عدمى بگيريم، همانطورى كه عامه مردم هم چنين مى‏پندارند، باز خلقت‏پذير است، چون اين عدم با عدمهاى صرف فرق دارد، مانند كـورى و تـاريكى عـدم مـلكه اسـت، كـه حظى از وجود دارد.
جمله « ... لِيَبْلُــوَكُــمْ اَيُّكُــمْ اَحْسَـنُ عَمَــــلاً ! » بيانگر هدف از خلقت موت و حيات است و با در نظر گرفتن اين كه كلمه « بلا » به معناى امتحان است، معناى آيه چنين مى‏شود: خداى‏تعالى شما را اين طور آفريده كه نخست موجودى زنده باشيد و سپس بميريد و اين نوع از خلقت مقدمى و امتحانى است و براى اين است كه به اين وسيله خوب شما از بدتان متمايز شود، معلوم شود كدامتان از ديگران بهتر عمل مى‏كنيد و معلوم است كه اين امتحان و اين تمايز براى هدفى ديگر است، براى پاداش و كيفرى است كه بشر با آن مواجه خواهد بود.
آيه مورد بحث علاوه بر مفادى كه گفتيم افاده مى‏كند اشاره‏اى هم به اين نكته دارد كه مقصود بالذات از خلقت رســانــدن جزاء خير به بندگان بوده، چون در اين آيه سخنى از گناه و كار زشت و كيفر نيــامده، تنهــا عمـل خوب را ذكر كرده و فرموده خلقت حيات و موت براى اين است كه معلوم شود كدام يك عملش بهتر است، پس صاحبان عمل نيك مقصود اصلى از خلقتند و اما ديگران به خــاطــر آنان خلق شده‏اند.
اين را هم بايد دانست كه مضمون آيه شريفه صرف ادعاى بدون دليل نيست و آن‏طور كه بعضى پنداشته‏اند نمى‏خواهد مسأله خلقت مرگ و زندگى را براى آزمايش در دل‏ها تلقين كند، بلكه مقدمه‏اى بديهى و يا نزديك به بديهى است كه به لزوم و ضرورت بعث براى جزاء حكم مى‏كند، براى اين كه انسانى كه به زندگى دنيا قدم نهاده دنيايى كه دنبال آن مرگ است، الا و لابد عملى و يا اعمالى دارد كه آن اعمال هم يا خوب است يا بد و ممكن نيست عمل او يكى از اين دو صفت را نداشته باشد و از سوى ديگر به حسب فطرت مجهز به جهازى معنوى و عقلانى است، كه اگر عوارض سويى در كنار نباشد او را به سوى عمل نيك سوق مى‏دهد و بسيار كمند افرادى كه اعمالشان متصف به يكى از دو صفت نيك و بد نباشد، اگر باشد در بين اطفال و ديوانگان و ساير مهجورين است.
و آن صفتى كه بر وجود هر چيزى مترتب مى‏شود و در غالب افراد سريان دارد، غايت و هدف آن موجود به شمار مى‏رود، هدفى كه منظور آفريننده آن از پديدآوردن آن همان صفت است، مثل حيات نباتى فلان درخت كه غالبا منتهى مى‏شود به باردادن درخت، پس فلان ميوه كه بار آن درخت است هدف و غايت هستى آن درخت محسوب مى‏شود، منظور از خلقت آن درخت همان ميوه بوده و همچنين حسن عمل و صالح آن غايت و هدف از خلقت انسان است و اين نيز معلوم است كه صلاح و حسن عمل اگر مطلوب است براى خودش مطلوب نيست، بلكه بدين جهت مطلوب است كه در به هدف رسيدن موجودى ديگر دخالت دارد، آنچه مطلوب بالذات است حيات طيّبه‏اى است كه با هيچ نقصى آميخته نيست و در معرض لغو و تأثير قرار نمى‏گيرد، بنابراين بيان، آيه شريفه در معناى آيه زير است كه مى‏فرمايد:« كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُــوكُــمْ بِالشَّـــرِّ وَ الْخَيْــرِ فِتْنَةً‏- هر نفسى چشنده مرگ است و ما شما را به فتنه‏هاى خير و شر مى‏آزماييم!» (35/انبياء)(1)
1- الميـــــــــــــــــــزان ج 39، ص 12.

/ 132