معنـاى انتقال است، وجودى كه مانند حيات خلقتپذير است.
علاوه بر اين كه اگر مرگ را امر عدمى بگيريم، همانطورى كه عامه مردم هم چنين مىپندارند، باز خلقتپذير است، چون اين عدم با عدمهاى صرف فرق دارد، مانند كـورى و تـاريكى عـدم مـلكه اسـت، كـه حظى از وجود دارد.
جمله « ... لِيَبْلُــوَكُــمْ اَيُّكُــمْ اَحْسَـنُ عَمَــــلاً ! » بيانگر هدف از خلقت موت و حيات است و با در نظر گرفتن اين كه كلمه « بلا » به معناى امتحان است، معناى آيه چنين مىشود: خداىتعالى شما را اين طور آفريده كه نخست موجودى زنده باشيد و سپس بميريد و اين نوع از خلقت مقدمى و امتحانى است و براى اين است كه به اين وسيله خوب شما از بدتان متمايز شود، معلوم شود كدامتان از ديگران بهتر عمل مىكنيد و معلوم است كه اين امتحان و اين تمايز براى هدفى ديگر است، براى پاداش و كيفرى است كه بشر با آن مواجه خواهد بود.
آيه مورد بحث علاوه بر مفادى كه گفتيم افاده مىكند اشارهاى هم به اين نكته دارد كه مقصود بالذات از خلقت رســانــدن جزاء خير به بندگان بوده، چون در اين آيه سخنى از گناه و كار زشت و كيفر نيــامده، تنهــا عمـل خوب را ذكر كرده و فرموده خلقت حيات و موت براى اين است كه معلوم شود كدام يك عملش بهتر است، پس صاحبان عمل نيك مقصود اصلى از خلقتند و اما ديگران به خــاطــر آنان خلق شدهاند.
اين را هم بايد دانست كه مضمون آيه شريفه صرف ادعاى بدون دليل نيست و آنطور كه بعضى پنداشتهاند نمىخواهد مسأله خلقت مرگ و زندگى را براى آزمايش در دلها تلقين كند، بلكه مقدمهاى بديهى و يا نزديك به بديهى است كه به لزوم و ضرورت بعث براى جزاء حكم مىكند، براى اين كه انسانى كه به زندگى دنيا قدم نهاده دنيايى كه دنبال آن مرگ است، الا و لابد عملى و يا اعمالى دارد كه آن اعمال هم يا خوب است يا بد و ممكن نيست عمل او يكى از اين دو صفت را نداشته باشد و از سوى ديگر به حسب فطرت مجهز به جهازى معنوى و عقلانى است، كه اگر عوارض سويى در كنار نباشد او را به سوى عمل نيك سوق مىدهد و بسيار كمند افرادى كه اعمالشان متصف به يكى از دو صفت نيك و بد نباشد، اگر باشد در بين اطفال و ديوانگان و ساير مهجورين است.
و آن صفتى كه بر وجود هر چيزى مترتب مىشود و در غالب افراد سريان دارد، غايت و هدف آن موجود به شمار مىرود، هدفى كه منظور آفريننده آن از پديدآوردن آن همان صفت است، مثل حيات نباتى فلان درخت كه غالبا منتهى مىشود به باردادن درخت، پس فلان ميوه كه بار آن درخت است هدف و غايت هستى آن درخت محسوب مىشود، منظور از خلقت آن درخت همان ميوه بوده و همچنين حسن عمل و صالح آن غايت و هدف از خلقت انسان است و اين نيز معلوم است كه صلاح و حسن عمل اگر مطلوب است براى خودش مطلوب نيست، بلكه بدين جهت مطلوب است كه در به هدف رسيدن موجودى ديگر دخالت دارد، آنچه مطلوب بالذات است حيات طيّبهاى است كه با هيچ نقصى آميخته نيست و در معرض لغو و تأثير قرار نمىگيرد، بنابراين بيان، آيه شريفه در معناى آيه زير است كه مىفرمايد:« كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُــوكُــمْ بِالشَّـــرِّ وَ الْخَيْــرِ فِتْنَةً- هر نفسى چشنده مرگ است و ما شما را به فتنههاى خير و شر مىآزماييم!» (35/انبياء)(1)
1- الميـــــــــــــــــــزان ج 39، ص 12.