اين امورى را كه مترتب به يكديگرند به عنوان هدف و غايت خلقت ذكر مىكند. در مـورد ايـن كـه آزمـايش هــدف خلقـت اسـت، مىفرمايد:
« ما آنچــه بر روى زميــن است زيــور آن سـاختيم تا آنان را بيازماييم كه كـدام يـكشـان نيكوكارترند ! » (7/كهف)
در تميــز دادن و خـالص ساختن خوب از بد فرموده:
« براى آن که خدا ناپاك را از پاك جدا سازد ! » (37/انفال)
در خـصوص جزاء فـرموده:
« خدا آسمانها و زمين را به حق آفريد و بدان منظور كه هركس در برابر كارى كه كرده پـاداش بيند و آنان مورد ستم قرار نمىگيرند ! » (22/ جاثيه)
درمورد اينكه برگرداندن مردم براى معاد به منظور به انجام رساندن وعده است فرمود:
« آنگــونه كــه مــا اول آفــرينش را شــروع كــرديــم آن را بــاز مــىگــردانيــم. ايــن وعــدهاى اســت بــر مــا، مــا ايــن كــار را خــواهيــم كرد ! » (104 / انبيـاء)
درباره اين كه عبادت غرض آفرينش ثقلين - جن و انس - است فرموده:
« جن و انس را بـه آن منظور آفريدم كه مرا پرستش كنند ! » (56 / ذاريات)
اين كه كار شايسته يا انسان نيكوكار هدف خلقت شمرده شود منافاتى با آن ندارد كه خلقت، اهداف ديگرى نيز داشته باشد و در حقيقت انسان يكى از اين اهداف است، زيرا با وحدت و پيوستگىاى كه بر عالم حاكم است و با توجه به آن كه هر يك از انواع موجودات محصول ارتباط و نتيجه آميزش عمومى بين اجزاى خلقت است پس صحيح اســت كــه هر كــدام از موجودات هدف خلقت باشند و مىتوانيم هر نوعى از انواع مخلوقات را به عنــوان مطلــوب و مقصــود از خلقــت آسمــانها و زمين مخاطب قرار دهيـم، زيــرا خـلقـت بـه ايـن نـتيجـــه مـىرســـد.
علاوه بر اينها انسان از نظر سازمانى كاملترين و متقنترين مخلوقات جهانى است، اعم از آسمانها و زمين و آنچه در آنهاست. اگر انسان از جهت علم و عمل به خوبى رشد و نمو كند ذاتا بالاتر از ساير موجودات و از نظر مقام و درجه بلندتر و والاتر از ديگر مخلوقات است. گيرم كه پارهاى از مخلوقات مثلاً آسمان - آن گونه كه خدا فرموده - از نظر خلقت شديدتر از انسان باشد.
معلوم است وقتى خلقت نقصى در بر داشته باشد، مقصود از آن كمال صنع خواهد بود لذا مراحل مختلف وجود انسان را از مرحله معنوى و جنينى و طفوليت و مراحل ديگــر همگـى را مقـدمـه وجـود انسـان معتدل و كامل مىشماريم و به همين ترتيب.(1)
1- الميــزان ج 19، ص 243.