موجودات را بيرون كشيده است و اين موجودات مادامى موجودند كه خداىتعالى دو طرف عدم را هم چنان باز نگه داشته باشد و اما اگر آنها را رها كند كه به هم وصـل شـوند بـاز مـوجودت مـعـدوم مـىشـونـد.
در اولين تعقل و دركى كه از اين عالم مىكنيم اين معنا را مىفهميم كه براى اين عالم مشهود كه از موجودات تأليف شده و هر يك از آن موجودات در حد خود محدود و جداى از غير خود هستند و هيچ يك از موجودات و اجزاى آنها وجودشان از خودشان و قائم به ذات خودشان نيست، چه اگر قائم به ذات خود بودند نه دستخوش دگرگونى مىشدند و نه نابود مىگشتند، مىفهميم پس وجود اين موجودات و هم چنين اجزاى آنها و هر صفتى و آثارى كه جنبه هستى و وجود دارد از ديگرى و مال ديگرى است و اين ديگرى همان كسى است كه ما خدايش مىناميم.
و هموست كه اين عالم و جزء جزء آن را ايجاد كرده و براى هر يك حدى و مميزى از ديگرى قرار داده است، پس بايد او موجودى بدون حد باشد وگرنه خود او هم محتاج به مافوقى است كه او را محدود كرده باشد و نيز مىفهميم كه او واحدى است كه كثرت نمىپذيرد، چون كسى كه در حد نمىگنجد متعدد نمىشود و باز مىفهميم كه او با اين كه يكتا است تمامى امور را همان طور كه ايجاد كرده تدبير هم مىكند، زيرا او مالك وجود آنها و همه امور مربوط به آنهاست و كسى در هيچ چيز شريك او نيست، زيرا او مالك وجود آنها و همه امور مربوط به آنهاست و كسى در هيچ چيز شريك او نيست، زيرا هيچ موجودى غير او مالك خودش و غير خودش نيست، پس او رب هر چيزى است و غير او هيچ ربى نيست، هم چنان كه او ايجاد كننده هر چيزى است و هيچ موجودى غير او نيست.
و اين برهانى است تمام عيار و همه كس فهم، هر انسانى كه به فطرت و وجدان خود بفهمد كه اين عالم مشهود و محسوس حقيقت و واقعيتى است و آن طور كه سوفسطاييان پنداشتهاند صرف وهم و خيال نيست و با اين برهان توحيدالوهيت و ربوبيت را به آسانى اثبات مىكند و به همين جهت قرآن كريم در آيات مورد بحث كه در مقام بحث با بـتپرستان است اين برهان را ايراد كرده است.
دليل 2ـ مالكيت، بازگشت و حساب
« وَ تَبارَكَ الَّذى لَهُ مُلْكُ السَّمواتِ وَ الاَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ عِنْدَهُ عِلْمُ الـسّـاعَـةِ وَ اِلَـيْـهِ تُـرْجَــعُـونَ!»
(85 / زخـرف)
هر يك از صفات سه گانهاى كه در آيه شريفه آمده، حجتى است مستقل بر يگانگى خدا در ربوبيت، اما مالك بودنش بر همه عالم روشن است و احتياج به استدلال ندارد، چــون بـراى كسـى اثبـات ربوبيت مىشود كه مالك باشد تا بتواند ملك خود را تدبير كنـد و امـا كسـى كه مـالـك نيسـت معنـا ندارد مدبـر باشد.
اين كه علم به قيامت را منحصر در خداىتعالى كرده براى اين است كه قيامت عبارتست از منزل اقصايى كه تام موجودات به سوى آن در حركتند و چگونه ممكن است كسى مدبر همه عالم باشد ولى از منتهااليه سير مخلوقات خود اطلاعى نداشته بـاشد، پس