خـداىتعالى يگـانـه رب مـوجـودات است.
اين كه فرمود موجودات به سوى او بازگشت مىكنند، دليلش اين است كه برگشتن به سوى خداىتعالى به خاطر حساب و جزاست و حساب و جزا آخرين مرحله تدبير است و معلوم است كسى كه تدبير عالم به دست اوست رجوع عالم نيز به سوى اوست و كسـى كـه تـدبيـر و رجـوع بـه سـوى اوسـت، ربـوبيّـت هم از آن اوست.
دليل 3ـ وحدت نوع، وحدت نظام، وحدت هدف
« اِنَّ هذِه اُمَّتُكُمْ اُمَّةً واحِدَةً وَ اَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ ! » (92 / انبياء)
نوع انسانى وقتى نوعى واحد و امتى واحد، داراى هدف و مقصدى واحد بود و آن هدف هم عبارت بود از سعادت حيات انسانى، ديگر ممكن نيست غير ربى واحد ارباب ديگرى داشته باشد و چون ربوبيّت و الوهيّت منصب تشريفى و قراردادى نيست، تا انسان به اختيار خود هر كه را و هر چه را خواست براى خود رب قرار دهد، بلكه ربوبيّت و الوهيّت به معناى مبدئيت تكوين و تدبير است و چون همه انسانها از اولين و آخرينشان يك نوعند و يك موجودند و نظامى هم كه به منظور تدبير امورش در او جريان دارد نظامى است واحد، متصل و مربوط، كه بعضى اجزاء را به بعضى ديگر متصل مىسازد، قهرا اين نوع واحد و نظام واحد را جز مالك و مدبرى واحد به وجـود نـياورده است و ديـگر معنــا نـدارد كه انســانها در امـر ربوبيت بـا هـم اخـتلاف كنند و هــر يــك بــراى خود ربـى اتخاذ كند.
پس انسان نوع واحد است و لازم است ربى واحد اتخاذ كند و او ربى باشد كه حـقيقت ربوبيت را واجـد بـاشـد و او خــداى عزّ اسمه است.
دلـيل 4 ـ زمـان و تنظيم نظام آن
« مَنْ اِلهٌ غَيْرُ اللّهِ يَأْتيكُمْ بِضِياءٍ ؟ » (71 / قصص)
آيه شريفه در مقام اثبات توحيد در ربوبيّت خداىتعالى است و مىخواهد بفرمايد: آلهه شما مشركين هيچ سهمى از ربوبيّت ندارند به دليل اين كه اگر خداىتعالى شب را تا قيامت يكسره كند آنها نمىتوانند اين حكم خدا را نقض كنند. و همچنين اگر عمر دنيا را يكسره روز كند، پس از تدبير عالم هيچ سهمى در دست هيچ كس نيست. اگر غير خداىتعالى كسى امور عالم را تدبير مىكند، اگر خدا عمر دنيا را يكسره تا قيامت شب كند، بايد آن مدبر بتواند روز را بياورد، يا حداقل نورى كه پيش پاى شما را روشن كند بياورد، ولكن هيچ كس چنين قدرتى ندارد، چون قدرت همهاش از خداىسبحان است. و اگر خدا عمر دنيا تا قيامت را يكسره روز كند چه كسى برايتان شب را مىآورد كه در آن سكونت كنيد؟
دليل 5 ـ رب مشارق و مغارب و تـوالى خلقـت
« فَلا اُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَالْمَغارِبِ ! » (40/معارج)