معارف قرآن در المیزان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف قرآن در المیزان - نسخه متنی

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

منظور از مشارق و مغارب، مشارق و مغارب خورشيد است، چون خورشيد هر روز از ايام سالهاى شمسى مشرق و مغربى جداگانه دارد، هيچ روزى از مشرق ديروزش طلوع نمى‏كند و در مغرب ديروزش غروب نمى‏كند، مگر در مثل همان روز در سالهاى آينده. احتمال هم دارد منظور مشرقهاى همه ستارگان و مغربهاى آن‏ها باشد.
منظور از بيان جمله: « من سوگند مى‏خورم به پروردگار مشرقها و مغربها... ! » اين است كه خداى‏تعالى خواسته به صفتى از صفات خودش اشاره نموده بفهماند اين كه مى‏گويم « من » يعنى همان منى كه مبدأ خلقت انسانها در قرون متوالى‏ام و اداره كننده مشرق‏ها و مغرب‏هايم، چون شروقها و طلوع‏هاى پشت‏سرهم و غروب‏هاى‏ متوالى‏ ملازم با گذشت زمان است و گذشت زمان دخالتى تام در تكون انسانها در قرون متوالى و نـيز پـيدايش حـوادث در روى زمين دارد.
سخن از ربوبيت مشارق و مغارب كردن در حقيقت علت قدرت را ذكر كردن است، تا با اين تعليل بفهماند كسى كه تدبير همه حوادث عالم منتهى به اوست، هيچ حادثه‏اى او را به ستوه نمى‏آورد و او را از پديد آوردن حادثى ديگر جلوگير نمى‏شود، چون حوادث فعل اويند، پس هيچ خلقى از خلايق او را از اين كه آن خلق را مبدّل به خلقى بهتر كند مانع نمى‏تواند بشود، وگرنه خود آن خلق هم شريك او در تدبير عالم مى‏شد و خداى‏سبحان واحــــدى اســت كــه در ربـوبيتـش شـريكـى نــدارد.
دليل 6 ـ استوا بر عرش
« اَلرَّحْمنُ عَلَـى الْعَـرْشِ اسْتَـوى! » (5 / طه)
استواء بر عرش كنايه از اين است كه ملك او همه عالم را فرا گرفته و زمام تدبير امور همه عالم به دست اوست و اين معنى درباره خداى‏تعالى - آن طور كه شايسته ساحت كبريا و قدس او باشد - عبارت است از ظهور سلطنتش بر عالم و استقرار ملكش بر اشياء به تدبير امور و اصلاح شؤون آن‏ها. بنا بر اين استواء حق عزوجل بر عرش، مستلزم اين است كه ملك او بر همه اشياء احاطه داشته و تدبيرش بر اشياء چه آسمانى و چه زمينى، چه خرد، چه كلان، چه مهم و چه ناچيز آن گسترده باشد، در نتيجه خداى‏تعالى رب هر چيز و يگانه در ربوبيّت است، چون مقصود از رب جز مــالــك و مــدبــر چيـــز ديگــر نيســت.
دليل 7 ـ پديد آورنده و سميع و بصير
« فــاطِـرُ السَّمــواتِ وَ الاَرْضِ... وَ هُــوَ السَّميــعُ الْبَصيــرُ ! » (11 / شورى)
خداى‏تعالى پديد آورنده موجودات است و فاطر آن‏ها است، يعنى موجودات را او از كتم عدم بيرون مى‏كند. اوست كه انسان را نر و ماده خلق كرد و از اين راه عدد آن‏ها را بسيــار كــرد و هم‏چنيـن حيـوانـات را نيـز نـر و مـاده آفـريـد و از ايـن طـريـق آن‏هــا را تكثير نمود تا انسان نسل به نسل از آن حيوانات نسل به نسل استفاده كند و ايـــن هـــم خـلقـت اســت و هــم تــدبيـر.
او سميع است، يعنى آن‏چه را حوايج كه مخلوقاتش دارند و به زبان دل يا زبان سر از خدا مى‏خواهند، مى‏شنود و هر حاجتى كه دارند البته به مقدارى كه استحقاق دارند

/ 132