از پانزدهم آبان كه شاه به طور رسمى اعلام كرد، پيام انقلاب ملت ايران را شنيده است، شمارش معكوس براى واژگونى رژيم آغاز شد. در همان دوره بود كه شاه اقدام به پياده كردن قانون اساسى و تشكيل شوراى سلطنت كرد. اعضاى شورا عبارت بودند از: شاهپور بختيار، محمد سجادى، جواد سعيد (رؤساى دو مجلس شورا و سنا ) عليقلى اردلان (وزير دربار) على آبادى (دادستان كل اسبق) محمد وارسته، سيد جلال تهرانى، عبدالله انتظام (رئيس شركت نفت) و ارتشبد قره باغى (رئيس ستاد ارتش). تنها كارى كه شورا توانست انجام دهد انتخاب رئيس و فرستادن او به پاريس، براى به دست آوردن موافقت رهبر انقلاب اسلامى بود كه در اين كار هم ناكام ماند و رئيس شوراى سلطنت (سيد جلال الدين تهرانى) تنها زمانى توانست به حضور امام برسد كه قبلا و طى اعلاميه ى رسمى، در اوّل بهمن ماه 1357 از عضويت در شورا استعفا داده و آن را غير قانونى اعلام كرده بود.
21. فرار شاه!
انتشار خبر رفتن شاه در جرايد روز 26 دى ماه 1357، با موجى از ناباورى و شادى همراه شد. شاه زمانى تصميم به رفتن از كشور گرفت كه بيش تر اعضاى خانواده اش و مهره هاى اصلى رژيم با فرار از كشور او را تنها گذاشته بودند. بر اساس اسنادى كه كاركنان بانك ملى افشا كردند، فرار مهره هاى رژيم، با خروج سيزده ميليارد تومان ارز از كشور همراه بود. در اين اسناد اسامى 157 نفر از عوامل رژيم، همراه با فهرست مبالغ ارزى كه خارج كرده بودند، اعلام شد. با رفتن شاه، پرچم هاى الله اكبر به جاى مجسمه هاى خرد شده ى شاه، نصب شد و امام خطاب به ملت ايران اعلام كرد: پيروزى هنوز كامل نيست و گروه ها بايد اختلافات حزبى و مذهبى را كنار بگذارند و يك پارچگى ملت را كه ضامن پيروزى نهايى است، حفظ كنند.(297) ايشان در مصاحبه هاى خود اموال شاه را ملى و حكومت آينده ى اسلامى ايران را غيرمتعهد اعلام كرد و خواستار محاكمه ى شاه شد. روزنامه هاى تهران، روز رفتن شاه را طلوع و بهار آزادى ناميدند و در گزارش عكس العمل مردم نوشتند: مردم تهران، با موجى از نور و گل و فرياد، زندگى منهاى شاه را جشن گرفتند. در همان روز، تظاهرات مردم اهواز به خاك و خون كشيده شد و ده ها نفر از مردم شهيد و صدها تن مجروح شدند. به رغم ادامه ى سياست سركوب به دست دولت بختيار كه به صورت حمله ى تانك ها و چماق به دست ها در چند شهر ديگر نيز تكرار شد، مردم به دعوت جامعه ى روحانيت مبارز، خود را آماده ى عظيم ترين راه پيمايى مذهبى ـ سياسى كردند.