سرانجام، رهبر انقلاب اسلامى ايران يك روز جلوتر از موعد پيش بينى شده (پنج شنبه، دوازدهم بهمن) در حالى كه اشك شوق در چهره داشت و صف سى و سه كيلومترى استقبال كنندگان در انتظار ديدار چهره ى ملكوتى اش لحظه شمارى مى كردند، قدم بر فرودگاه مهرآباد نهاد و شعار آشناى «ديو چو بيرون رود فرشته در آيد» جامه ى عمل پوشيد. مردمى كه در شهرستان و از طريق تلويزيون ورود امام را تماشا مى كردند، با قطع عمدى برق از سوى عوامل رژيم، به خيابان ها ريختند و دست به تظاهرات زدند. امام در اوّلين پيام خود پس از ورود به وطن كه در ميعادگاه شهيدان (بهشت زهرا(عليها السلام)) و ميان انبوه مردم ايراد شد، فرمود: ما فقط قدم اوّل پيروزى را برداشته ايم; و دولت اگر تسليم ملت نشود، ملت او را به جاى خود خواهد نشاند. تا زنده ايم نخواهيم گذاشت هستى ما به كام امريكا برود. ما مى خواهيم مملكت داراى نظام ناشى از ملت باشد. من با پشتيبانى ملت توى دهن اين دولت مى زنم. كارى نكنيد مردم را به جهاد دعوت كنيم. امام در اين سخنرانى وعده داد، دولت را به زودى معرفى كند. آن گاه از نيروهاى ارتشى كه به ملت پيوسته بودند، تشكر كرد و ضمن اشاره به اين اصل كه «عامه ى مردم، ايشان را به رهبرى پذيرفته اند»، تنها دولت قانونى را دولتى دانست كه با رأى ملت و تكيه بر حكم خدا تعيين شده باشد. اوّلين مصاحبه ى مطبوعاتى امام نيز كه در مدرسه ى علوى تهران برگزار مى شد، با استقبال كم نظير خبرنگاران داخلى و خارجى همراه بود. با اقامت ايشان در مدرسه ى علوى، خيابان ايران به كعبه ى آمال ميليون ها نفر از مشتاقان زيارت امام تبديل شد و همافران و ارتشيان ضمن اجراى رژه در برابر اقامتگاه امام، به ايشان اظهار وفادارى كردند. در وضعيت جديدى كه بهوجود آمده بود، بختيار هر روز عملا يك قدم عقب مى نشست. و البته در ظاهر هم چنان خود را دولت قانونى مى شمرد، ولى امام بر ادامه ى تظاهرات خيابانى تأكيد مى كرد و در حالى كه هنوز جلسات علنى مجلس شوراى ملى شاه تشكيل مى شد و بختيار در مجلس (سه شنبه، هفدهم بهمن) دم از قانون اساسى، مجلس و دولت قانونى مى زد، امام دولت موقت تشكيل مى داد و برنامه ى دولت بازرگان را مشخص مى كرد.