6. همدردى و اتحاد ملت - ان‍ق‍لاب‌ اس‍لام‍ی‌ ای‍ران (ع‍ل‍ل‌، م‍س‍ای‍ل‌ و ن‍ظام‌ س‍ی‍اس‍ی‌) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ان‍ق‍لاب‌ اس‍لام‍ی‌ ای‍ران (ع‍ل‍ل‌، م‍س‍ای‍ل‌ و ن‍ظام‌ س‍ی‍اس‍ی‌) - نسخه متنی

عباسعلی عمید زنجانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

6. همدردى و اتحاد ملت

در گذشت مشكوك فرزند بزرگ امام ـ آيت الله سيد مصطفى خمينى ـ در نجف اشرف، موجى از تأثر همراه با خشم را در ميان اقشار مختلف ملت بهوجود آورد. بيش تر مردم، رژيم را به توطئه در اين فاجعه متهم كردند. در قم و شهرستان ها مجالسى براى بزرگ داشت شهادت وى برپا شد و مجلسى كه در مسجد اعظم قم برگزار شد، در شكستن سد استبداد و اختناق، بسيج خشم مردم، و بهره گيرى بيش تر از آزادى هاى نسبى، نقش بسيار مؤثرى داشت. از همان زمان زبان ها بازتر، لحن ها تندتر و مبارزات تشديد شد.

اين حادثه كه به تعبير امام «لطف خفى الهى» بود، گرچه در آن زمان ضربه ى مهلكى بر پيكر نهضت بود، ولى نخستين جرقه اى شمرده مى شد كه شعله هاى انقلاب اسلامى را روشن و راه را براى افشاى بيش تر ماهيت ضد اسلامى و ضد مردمى رژيم و حامى او ـ امريكا ـ باز كرد.

رژيم به تصور اين كه نبودن اين شخصيت بزرگ ـ كه اميد آينده ى انقلاب اسلامى بود ـ رهبر انقلاب را دچار شكست روحى و در نهايت آسيب پذيرى خواهد كرد ولى در برابر صلابت امام درمانده شد و به گمان اين كه زمان براى ترور شخصيت رهبر نهضت اسلامى مناسب است، مقاله ى ناشيانه ى احمد رشيدى مطلق را با عنوان ايران و استعمار سرخ و سياه، منتشر كرد و مرتكب اشتباه بزرگى شد كه سرآغاز انقلاب اسلامى شمرده مى شود.

نويسنده در اين مقاله كوشيده بود با اهانت به امام، شخصيت رهبر نهضت را بشكند، لذا امام را به حمايت از مالكان، شهرت طلبى و عامل استعمار بودن متهم كرده بود.

انتشار اين مقاله، هم زمان با 17 دى ـ روز به اصطلاح آزادى زن ـ با نفرت عمومى در سراسر ايران روبه رو شد. در قم درس ها و نمازهاى جماعت، به عنوان اعتراض، تعطيل شد و فضلا و طلاب به طور دسته جمعى به سوى منازل مراجع و آيات عظام به راه افتادند و اجتماع بزرگ روز بعد ـ 18 دى ـ در مسجد اعظم كه با شعارهايى چون «مرگ بر حكومت پهلوى» و «درود بر خمينى» همراه شده بود، با حمله ى پليس به صحنه ى زد و خورد تبديل شد و در اندك مدتى زد و خوردها به خيابان هاى اطراف كشيد و تا پاسى از شب ادامه داشت.

قم در 19 دى 1356 ش. شاهد تعطيل عمومى بود. در اين روز بازار و مدارس تعطيل شد و انبوه مردم به روحانيون پيوستند. آن گاه تظاهرات عظيمى به راه افتاد كه تا ساعت 9 شب ادامه يافت. دژخيمان مسلّح، با حمله به مردم كشتار 15 خرداد سال 1342 را تكرار كردند.

انتشار خبر كشتار مردم قم، بازتاب هاى خشونت آميزى را به دنبال داشت; اكثر مراكز آموزش عالى تعطيل شدند و اعلاميه ى حضرت امام ـ كه با تعطيل يك هفته اى حوزه ى علميه ى نجف همراه بود ـ مردم را بر آن داشت فاجعه ى قم را مثل 15 خرداد زنده نگهدارند و به افشاگرى عليه رژيم خون ريز شاه بپردازند.

مراسم چهلم شهداى قم در تهران و شهرستان ها با تجليل فراوان، تظاهرات عظيم مردمى، سخنرانى هاى افشاگرانه و مبارزات خشم آلود برگزار شد و خشونت پليس و حمله ى آنان، مردم خشمگين را وادار به عكس العمل كرد، حتى در چند شهر سينماها، مشروب فروشى ها، ساختمان هاى حزب رستاخيز، مجسمه هاى شاه، بانك ها و اتومبيل ها مورد حمله ى مردم قرار گرفت و آتش سوزى هاى بزرگى را بهوجود آورد.

كاميون ها و تانك هاى ارتشى كه براى فرونشاندن شعله هاى قيام به صحنه آورده شده بود، با سنگ و آجرپرانى مردم روبه رو شدند و سفير گلوله ها و غرش مسلسل ها به رغم كشته ها و مجروحان زيادى كه برجاى گذاشت، رعب انگيزى خود را براى اوّلين بار از دست داد.

قيام خونين 29 بهمن تبريز، با وجود حكومت نظامى و پرشدن بيمارستان ها از كشته ها و مجروحان، روح مقاومت مردم را بيش تر و آن ها را در به دست گرفتن ابتكار عمل جسورتر كرد.

قيام خون بار مردم قم و تبريز، سراسر ايران را در ماتم فرو برد و مردم به تبعيت از رهبر نهضت، عيد را عزاى عمومى اعلام كردند و اجتماعات خود را به بزرگ داشت شهداى آن دو شهر اختصاص دادند.

در همان روزهاى آغازين سال نو، آيت الله صدوقى مردم يزد را به تعطيل عمومى و اجتماع در مسجد جامع دعوت كرد. ايشان در آن اجتماع باشكوه خواستار بازگشت امام و آزادى آيت الله طالقانى، منتظرى و ديگر زندانيان سياسى شد. با پايان يافتن سخنرانى ايشان، مردم به خيابان ها ريختند و خشم خود را با شكستن شيشه هاى مشروب فروشى ها، سينماها و گيشه هاى رستاخيزى به نمايش گذاشتند. در اين راه پيمايى كه با تيراندازى مأموران به صحنه ى خونين تبديل شد، جمعى كشته و عده اى زخمى شدند.

رژيم شاه به دنبال سه قيام خونين كه پشت سر هم به وقوع پيوست، جمعى از علماى مبارز را به زندان افكند و عده اى را به تبعيدگاه ها فرستاد و به اين ترتيب سياست سركوب سال هاى خفقان 1342 ـ 1344 تكرار شد.

اين حوادث روح همدردى را به شكل بى سابقه اى ميان مردم قوت بخشيد، به گونه اى كه هر بار قيام مردم در شهرى سركوب مى شد، مردم شهرهاى ديگر دست به عمليات مشابه مى زدند و با اين روش ـ قيام هاى زنجيره اى و اربعين هاى به هم پيوسته ـ نهضت را به سوى يك قيام سراسرى پيش مى بردند.

يك پارچگى و قيام همگانى ملت ـ كه شرط اساسى انتقال به مرحله ى انقلاب عمومى بودـ با عميق ترشدن احساس همدردى، بر مبناى بينش نهضت اسلامى، بهوجود آمد. سرانجام در سال 1357 ش. ـ اوج آن در ايام عيد نوروز و ميلاد امام عصر(عج) بود ـ به چنان وحدت كم نظيرى تبديل شد كه توانست زمينه ى آغاز انقلاب سراسرى را فراهم سازد. از اين رو مى توان سال 1357 ش. را در تاريخ نهضت اسلامى امام خمينى، سال يك پارچگى ملت ايران كه از تفكر انقلابى و محتواى اصيل اسلامى سرچشمه مى گرفت، ناميد و شايد همين عامل را بتوان آخرين بخش تعيين كننده ى علل انقلاب اسلامى و پيروزى آن دانست.

بدون ترديد اعلاميه ها و پيام هاى امام در ايجاد و تعميق احساسات پاك انسانى و اسلامى مردم براى ابراز همدردى با كسانى كه به هر گونه اى در راه مبارزه با رژيم آسيب مى ديدند، نقش عمده اى داشت.

مطالعه ى سه پيام پى درپى امام كه به مناسبت حوادث خونين ماه هاى پايانى سال 1356 ش. ، و ماه هاى آغازين سال 1357 ش. ـ اواخر شعبان و اوّل و هشتم رمضان ـ منتشر شد، اين حقيقت تاريخى را به اثبات مى رساند.

/ 130