جمعى از دانشگاهيان مذهبى كه عضو گروه هاى تشكيل دهنده ى جبهه ى ملى و از پيروان دكتر مصدق بودند، حركت سياسى ـ مذهبىِ نوينى را، در راستاى حركت جبهه ى ملى و ايده هاى دكتر مصدق، بهوجود آوردند و با نام «نهضت آزادى ايران» فعاليت سياسى خود را آغاز كردند. نهضت آزادى در كنار جبهه ى ملى دوم قرار گرفت و پس از 28 مرداد 1332 عليه دولت اقبال به مبارزه ى سياسى پرداخت و خواستار تجديد انتخابات دوره ى بيستم شد. در اساسنامه ى نهضت، اين سازمان، وفادار به قانون اساسى مشروطيت و پيرو راه مصدق معرفى شده است. اعضاى آن نيز مسلمان، مصدقى و معتقد به حكومت قانون شناخته شده اند. طبق اساسنامه ى نهضت، دين از سياست جدا نبود، و خدمت به خلق و اداره ى امور ملت، عبادت شمرده مى شد. هيئت مؤسس در اولين گام، به منظور جلب موافقت دكتر مصدق، اهداف سازمان را در احمدآباد به او عرضه كرد و پاسخ مثبت وى را پشتوانه ى فعاليت خويش قرار داد. نهضت آزادى ايران در ارديبهشت سال 1340 موجوديت خود را به طور رسمى اعلام كرد و به مبارزه عليه دولت اسداللّه علم و مخالفت با هيئت دولت برخاست. در سال 1356 ـ كه سياست حقوق بشر كارتر به ايجاد فضاى باز سياسى در ايران انجاميد ـ نهضت حركت جديدى را در درون جبهه ى ملى چهارم آغاز كرد و فعاليت هاى دانشجويى و دانشگاهى اش را گسترش داد. از آن پس، نهضت مبارزه اى سياسى با رژيم را با شيوه اى محتاطانه دنبال كرد و فعاليت سياسى اش كه به طور معمول در حد بيانيه، تحليل و انتقاد بود، به زندانى شدن تعدادى از سران آن در سال 1344 انجاميد. تشكيل جمعيت ايرانى دفاع از آزادى و حقوق بشر، يكى از ابتكارات نهضت آزادى در دوران پهلوى بود. از جمله فعاليت هاى سياسى نهضت را مى توان از دعوت شاه به مباهله ياد كرد كه مهندس بازرگان در 30 ارديبهشت 1357 به دفتر مخصوص شاه فرستاد. در اين نامه آمده بود: اين جانب آمادگى و اشتياق و درخواست خود را براى مصاحبه ى تلويزيونى و مباهله ى ملى اعلام مى دارم; و فكر مى كنم شايسته ى مقام شاهنشاهى نيز چنين باشد.(194) با اوج گرفتن نهضت اسلامى به رهبرى امام خمينى(قدس سره)، نهضت آزادى با حفظ مواضع اصلى خود، به نهضت پيوست و از اعلاميه هاى امام با عنوان «در زمينه ى اعلاميه هاى اخير علماء و مراجع عظام» حمايت كرد. آيت اللّه طالقانى از آغاز شكل گيرى نهضت آزادى، در فعاليت هاى نهضت حضور داشت، ولى شخصيت روحانى و شيوه ى مبارزه ى سياسى وى هيچ گاه در حصار يك سازمان خاص محدود نماند. در نخستين روزهاى پيروزى انقلاب اسلامى، مهندس بازرگان كه يكى از بنيان گذاران و رهبران نهضت آزادى بود، طى حكمى از سوى رهبر انقلاب اسلامى، مأمور تشكيل دولت موقت شد. امام در متن حكم از وى خواسته بود بدون گرايش حزبى مسئوليت دولت موقت را بر عهده گيرد. اين پيش بينى نشان مى داد حضرت امام(قدس سره) نسبت به وارد كردن جريان فكرى و سياسى نهضت آزادى به داخل انقلاب اسلامى و نظام جديد اسلامى تمايلى ندارد. البته همين نكته را در زمان اقامت موقت در پاريس، به طور شفاهى و اشاره درباره ى آيت اللّه طالقانى يادآورى كرده و فرموده بود: شايسته تر است ايشان با شروع نهضت اسلامى، اوج گيرى و در آستانه ى پيروزى آن، با جامعه ى روحانيت تهران همكارى بيش ترى داشته باشند. به رغم توصيه ى امام، مهندس بازرگان و ياران نزديك او ـ كه عضو دولت موقت بودند ـ گرايش ها و تمايلات خود به خطوط كلى نهضت آزادى را روز به روز آشكارتر كردند و به تدريج از خط رهبرى فاصله گرفتند، تا آن كه توطئه ى امريكا در مورد بهره گيرى از گرايش هاى خاص آنان براى نفوذ، ايجاد انحراف و زمينه سازى براى سلطه ى مجدد فاش شد و دولت مهندس بازرگان سقوط كرد.