تجربه ى بيش از دو دهه ى انقلاب اسلامى، ره آوردهاى شيرين و پى آمدهاى تلخى داشت، كه دست آوردهاى اميد برانگيز آن ـ در حقيقت بركات الهى(332) و ارمغان قيام شكوهمند ملت به شمار مى آيد ـ و رويدادهاى تلخ آن ـ كه به شكل هاى مختلف از طريق تشكّل هاى سياسىِ وابسته و انحرافى يا فشارهاى اقتصادى خارجى و يا تحميل جنگ بر كشور، تحميل مى شد ـ به رغم اين كه برخى از آن ها لطف خفى محسوب مى شد و بر تجربيات گران قدر ملتى كه بار مسئوليت رسالت منطقه اى و جهانى را بر دوش گرفته بود، مى افزود، اصولا در حوزه ى معادلات پيچيده ى انقلاب به عظمت نهضت اسلامى، بهايى بود كه رهبرى و ملت در ازاى پاس دارى از انقلابش پرداختند. ملت فداكار ايران دهه ى اوّل انقلاب را با تمام شكوه و پى آمدهايش، در كنار رهبر محبوب و با عشق به انقلاب و اميد به آينده سپرى كردند و با ايمان به وعده هاى الهى و عشق به ارزش هاى انقلاب اسلامى، همواره رهنمودهاى او را به عنوان خط مشى كلى انقلاب پذيرفتند. دهه ى اوّل انقلاب كه دهه ى رهبرى امام(قدس سره) ناميده مى شود، در واقع دهه ى عشقورزى ملت به انقلاب و امام است; ملتى كه با وجود سخت ترين شرايط تحميلى و تهديدهاى عوامل سرسپرده ى داخلى و خصومت هاى ددمنشانه ى عوامل خارجى استكبار، همه تلخى ها را در راه انقلاب و امام به جان خريد. مهم ترين رخدادهاى دهه ى اوّل انقلاب را مى توان در عرصه هاى زير خلاصه كرد: 1. ايجاد و تشكيل دو نهاد اساسى: «شوراى انقلاب اسلامى» و «دولت موقت» به فرمان حضرت امام(قدس سره) خلأ ناشى از سقوط رژيم پهلوى را پر كرد. اين دو نهاد به رهبرى امام(قدس سره)، مديريت امور كشور در دو بعد قانون گذارى و اجرايى را بر عهده گرفتند. 2. توسعه ى سياسى: با شكوه ترين رويداد دهه ى اوّل انقلاب را مى توان توسعه ى سياسى دانست و آن را در سيماى درخشان انتخابات زنجيره اى رياست جمهورى، مجلس شوراى اسلامى، خبرگان قانون اساسى، خبرگان رهبرى و همه پرسى مطالعه كرد; رويدادى كه در ميان موارد مشابه در جهان، كم نظير است. 3. ظهور اوج ايثار و شهادت طلبى فرزندان انقلاب در دفاع مقدس: اين ويژگى ارزشمندترين و ماندگارترين ميراث دهه ى اوّل انقلاب است كه براى ملت، سرمايه ى معنوى و براى كشور، تاريخ درخشانى را بهوجود آورد. 4. تجربه ى مقاومت در دوران هشت ساله ى دفاع مقدس: ملت ما طى دفاع هشت ساله با همه ى توان، از شرف، دين، ميهن و انقلاب خويش پاس دارى كرد و به رغم بهره مندى دشمن از كمك هاى بى دريغ بسيارى از كشورهاى غرب، كوچك ترين امتيازى به او نداد. 5 . گذر از تندباد بحران هاى سياسى: شدت تهاجم و فشارهاى ناشى از اين بحران ها حتى از تجاوز نظامى خارجى سهمگين تر، بازدارنده تر و شكننده تر بود. اين گذر به رغم ترورهاى كور گروهك هايى بود كه خيل عظيمى از متفكران و حاميان انقلاب را به شهادت رساند و وحشت ترور را به جان شهروندان عادى انداخت و ننگ نفرت انگيزى را از خود به جاى نهاد. 6 . برچيدن طومار لانه ى جاسوسى: امام راحل(قدس سره) تصرف اين پايگاه توطئه ى استكبار و تداوم نقشه هاى استعمارى دوران سياه گذشته را «انقلاب دوم» ناميد. روابط پنهانى اين مركز جاسوسى با عوامل داخلى و خارجى ضدانقلاب ـ به گونه اى كه در اسناد لانه ى جاسوسى آمده است ـ نشان مى داد. تداوم فعاليت هاى تخريبى اش انقلاب اسلامى را دچار انحراف مى كرد و كشور را به گذشته ى تاريكش باز مى گرداند. 7. اصلاحات: براى ترميم آسيب هاى ناشى از تندروى ها و ايجاد رويه ى سالم براى دست يابى به راه كارهاى معتدل و منطقى براى نهادهاى انقلابى و جنبش هاى مردمى مسئله ى «اصلاحات» مطرح شد; به گونه اى كه در فرمان هاى مكرر رهبر بزرگ انقلاب اسلامى و رهنمودهاى پياپى و هشدارهاى صريح آن پيشواى دل سوز ديده مى شود و هر كدام حكايت از ماجراها و معضلات جارى در كشور و راه حل هاى مناسب آن ها دارد، مانند فرمان هشت ماده اى امام،(333) هشدار به خبرگان قانون اساسى(334) و رهنمود به دولت در زمان جنگ تحميلى.(335) يكى از مهم ترين اصلاحات انجام گرفته در اواخر دهه ى اوّل انقلاب، بازنگرى در قانون اساسى است كه با فرمان امام(قدس سره) در سال 1368 ش. آغاز شد و در اثناى آن، رحلت جان گداز ايشان اتفاق افتاد. طى اين رخداد بزرگ، چهل و هشت اصل از اصول قانون اساسى، بر اساس تجربيات ارزشمند دهه ى اوّل انقلاب اصلاح و تكميل شد و سومين همه پرسى با شكوه در دهه ى اوّل انقلاب انجام پذيرفت. 8 . انقلاب فرهنگى در سطح فرهنگى، آموزشى و پژوهشى، بهويژه در دانشگاه ها: اين تحول را كه طى آن نهادهايى، چون ستاد انقلاب فرهنگى، شوراى عالى انقلاب فرهنگى، جهاد دانشگاهى، انجمن هاى اسلامى دانشجويى و نهاد نمايندگى ولى فقيه شكل گرفت، بايد از تحولات سازنده ى دهه ى اوّل انقلاب به شمار آورد. رهنمودهاى حضرت امام(قدس سره) از آغاز اين تحول ها، راه گشا و مبيّن مسائل مختلف راه بردى آن بود. 9. توسعه ى چشم گير آموزش و بينش عمومى بهويژه آموزش و پرورش: اين توسعه كه در سطوح مختلف از طريق جايگاه هاى عمومى، مدرسه سازى، ارتقاى برنامه هاى آمورشى و مبارزه با بى سوادى انجام شد. نه تنها تعداد كلاس ها و دانش آموزان را به گونه ى بى سابقه اى افزايش داد، بلكه بينش، اطلاعات و سطح آموزش عمومى را افزايش بخشيد. در اين پيشرفت، عواملى، چون آموزش و پرورش، جايگاه هاى عمومى، رسانه هاى جمعى، مطبوعات، نهضت سوادآموزى و ديگر عوامل و زمينه هاى متأثر از انقلاب اسلامى نقش تعيين كننده داشتند.