حادثه ى دل خراش سينما ركس آبادان در 28 مرداد سال 1357، كه در اين جريان صدها نفر مرد و زن و كودك در آتش سوختند، نه تنها خوزستان به بند كشيده شده را به بدنه ى انقلاب اسلامى وصل كرد و به راهپيمايى بزرگ 21 رمضان ـ هم زمان با راهپيمايى هاى سراسرى ـ منجر شد، بلكه به سقوط دولت آموزگار انجاميد و رژيم به آخرين مهره ى خود كه بارها براى نجات از او استفاده كرده بود، متوسل شد و اين گونه بود كه شريف امامى ـ فراماسونر كهنه كار ـ با شعار دولت آشتى ملى، به صحنه آمد تا كشورى را كه انقلاب اسلامى سراسر آن را فراگرفته بود، آرام سازد، اما همان گونه كه امام در پيام هاى خود گفته بود، زمان براى آشتى، دير شده بود. امامى به كمك امينى با گسترش اين ديدگاه كه روحانيت جز احترام چيز ديگرى نمى طلبد و دولت هاى گذشته با بى توجهى به اين نكته موجب رنجيدگى آيت الله خمينى شده و اين آتش را روشن كرده اند، سعى كرد به اين سوءِتفاهم ـ به تصور خود ـ پايان دهد، اما گوشى براى شنيدن اين حرف ها نيافت و نماز باشكوه عيد فطر تهران در 13 شهريور 57، و راهپيمايى بزرگ بعد از آن، شكست مفتضحانه ى دولت آشتى ملى را آشكار كرد. از آن پس، روز به روز بر نمايش قدرت مردم و گسترش انقلاب اسلامى افزوده شد و مردم كه تحولات درون رژيم را به معناى عقب نشينى آن تفسير مى كردند، جسورتر از گذشته، قلمروهاى جديدترى را در صحنه ى سياسى كشور به تصرف درآوردند.