و اژه ى ساواك، مخفف «سازمان اطلاعات و امنيت كشور» است كه در سال 1335 ش. توسط مجلس شوراى ملى تصويب و در سال 1336 تأسيس شد. فلسفه ى وجود ساواك، برقرارى نظام سركوب براى رويارويى با حركت هاى سياسى مخالف رژيم بود. از آن جا كه حكومت نظامى، موقت بود و حالت غيرعادى داشت، نظام ساواك مى توانست به صورت دائمى و با همان اهداف، جاى گزين حكومت نظامى شود. ساواك كه از يك سو با سيا، و از سوى ديگر با موساد در ارتباط بود، به تدريج به يك سازمان خوف انگيز تبديل شد و رقت بارترين جنايت ها را بر ضد ملت ايران، بهويژه مبارزان نهضت اسلامى مرتكب شد. ساواك با استفاده از تيم هاى تعقيب و مراقبتى كه داشت مى توانست هر كسى را به هر اتهامى دستگير كند. آن گاه براى به دست آوردن اطلاعات مورد نظر، روانه ى شكنجه گاه ها، سپس تسليم دادگاه هاى فرمايشى كند و سرانجام به زندان هاى مخوف گسيل دارد. بى رحمى ساواك در شكار متهمان، شكنجه دادن و زندانى كردن در سياه چال ها به جايى رسيد كه دبيركل سازمان عفو بين الملل در سال 1975 م. اعلام كرد كارنامه ى هيچ كشورى در جهان در زمينه ى حقوق بشر سياه تر از كارنامه ى ايران نيست. كارشناسان اين سازمان نيز در گزارش هاى خود نوشتند: جلادان ساواك علاوه بر استفاده از شوك الكتريكى و ضرب و شتم، از انواع وحشى گرى ها از جمله فروبردن بطرى هاى شكسته به نشيمن گاه زندانيان، و آويختن وزنه بر بيضه ها و كلاه خودهاى ويژه استفاده مى كنند و از انعكاس فريادهاى دلخراش قربانيان به خارج جلوگيرى نموده، و زندانيان را مورد تجاوز جنسى قرار مى دهند و براى گرفتن اعتراف از شوهران و يا پدران، به زنان و دخترانشان در برابر چشم آن ها تجاوز مى كنند.(251) كارهاى ساواك، از تعقيب، دستگيرى، شكنجه و محاكمه، تا زندانى كردن، برخلاف قانون، كاملا به صورت خودكامانه و به دستور شخص شاه انجام مى گرفت. يكى از شكنجه گرهاى ساواك در بازجويى هاى خود گفته بود: كارهايى كه من كرده ام شمر نكرده است. من جلاد بودم; مى دانى يعنى چه؟ بچه هايى كه پاهايشان باد كرده مى دانند...(252) ساواك به تدريج به مقر اداره ى مركزى سيا در خاورميانه تبديل شد و غربى ها در نوشته هاى خود از آن به عنوان دوست شكنجه گر غرب نام بردند.