سيد مجتبى نواب صفوى پس از سه سال و اندى تحصيل در نجف اشرف، در سال 1324 ش. به تهران بازگشت. او نقشه ى اصلاح جامعه از راه اجراى احكام اسلام را در سر مى پروراند و چون با رقابت قدرت ها در ايران روبه رو بود، براى رسيدن به اهداف اسلامى، راه مبارزه ى مسلحانه را برگزيد. مهم ترين نقش سياسى نواب، در اوج نهضت ملى شدن صنعت نفت و موفقيت آيت اللّه كاشانى و دكتر مصدق، بود. مرحوم كاشانى از بازوى نيرومند فدائيان اسلام به عنوان عامل فشار، براى پيش برد مقاصد خود سود برد. همكارى فدائيان اسلام با آيت اللّه كاشانى به معنى هم سويى با خط مشى وى نبود، زيرا فعاليت مرحوم كاشانى بيش تر در چارچوب نظام مشروطه و قانون اساسى بود و نواب هدف عمليات سياسى ـ نظامى اش را شكستن اين قالب ها قرار داده بود. با اين حال، وى در مسير نهضتى كه آيت اللّه كاشانى رهبرى مى كرد، نقش مؤثرى پذيرفت و بارها در گردهمايى كه مرحوم كاشانى تشكيل مى داد، سخنرانى هاى آتشينى كرد. حمايت از فلسطينى ها نيز از محورهاى مشترك همكارى فدائيان اسلام با مرحوم كاشانى شمرده مى شد. فدائيان اسلام از اين كه همه چيز تحت الشعاع شعار ملى شدن صنعت نفت قرار گرفته بود، خشمگين بودند و فرصت هاى بسيارى كه در اجتماعات بزرگ مردمى و ابراز احساسات تند اسلامى، هدر مى رفت، آن ها را نسبت به آينده نگران و در پيش گرفتن شيوه ى خشونت، بيش از پيش مصمم تر مى كرد. نواب صفوى در سال 1329 هـ . ش. با انتشار جزوه اى،(190) اهداف، اصول، شيوه هاى سياسى و برنامه ى حكومت اسلامىِ مورد نظر خود را تحت عنوان راهنماى حقائق كه در حقيقت منشور فدائيان اسلام بود، عرضه و در آن بر رعايت اصول بنيادى تأكيد كرد. با روى كار آمدن دكتر مصدق، فدائيان اسلام سياست انتظار را پيش گرفتند. آنان به زودى دريافتند خواسته هايشان در حكومت وى عملى نيست، از اين رو نواب در نامه اى از مصدق خواست از نخست وزيرى كناره بگيرد.(191) نواب صفوى يك ماه پس از احراز نخستوزيرى توسط مصدق ـ 14 خرداد سال 1330 هـ . ش. ـ دستگير شد و از آن پس 20 ماه از دوران 28 ماه حكومت مصدق، را در زندان گذراند. شاه پس از كودتاى ننگين 28 مرداد 1332 ش. در برخورد با نيروهاى مذهبى، راه منافقانه و مسالمت آميزى را در پيش گرفت. پيرو اين سياست، سپهبد زاهدى، چند تن از افسران را نزد نواب صفوى فرستاد و در مورد اصلاحات دينى از وى نظرخواهى و احتمالا تصدى وزارت فرهنگ را به وى پيشنهاد كرد.(192) اين عكس العمل به دنبال اعلاميه ى شديداللحن رهبر فدائيان اسلام در جرايد كه پنج روز بعد از كودتا منتشر شد(193)، روى داد. او شاه، نخستوزير و هيئت حاكمه را به صورت علنى غير قانونى اعلام و آن ها را به اجراى منشور فدائيان اسلام ـ كتاب راهنماى حقائق ـ ملزم كرد. دولت زاهدى با خويشتن دارى فعاليت فدائيان اسلام را آزاد گذاشت; حتى به نواب صفوى اجازه داد در كنفرانس اسلامى اردن شركت و از كشورهاى اسلامى، چون مصر ديدن كند. پس از بازگشت نواب از كنفرانس اسلامى كه موجب محبوبيت بيش تر وى ميان اقشار مختلف مردم شده بود، امام جمعه ى تهران از سوى شاه به ديدارش رفت و اظهار كرد: شاه براى تجليل از مقام فضل و كمال نواب صفوى، نيابت توليت آستان قدس رضوى را به ايشان تفويض كرده است; مشروط به اين كه در سياست مملكت دخالت نكند. پاسخ نواب صفوى به اين پيشنهاد چيزى جز خشونت و تهديد نبود، تا آن جا كه از شاه به توله سگ تعبير و او را به قتل تهديد كرد. اين برخورد، بعدها زمينه ى توطئه براى تفرقه اندازى بين فدائيان اسلام شد.