تفسیر هدایت جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
مىزيست. در همسايگى كهكشان ما كهكشانى ديگر وجود داشت، و در يكى از مجموعههاى شمسى آن، در يكى از ستارگانش، و در يكى از اقليمهايش رودى بود كه ماهيى داشت. آن گاه تصادفا اين مرد قلّاب ماهيگيرى خود را پرتاب كرد، آن قلّاب از سيّاره ما پريد و مجموعه شمسى را در نورديد و از كهكشان ما گذشت و داخل كهكشان دوّم و سپس مجموعه شمسى معيّنى از آن كهكشان و همان ستاره و همان اقليم و همان رودخانه شد و سر آن ماهى بدان قلّاب بند شد)! [14] «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً آن گاه از آن نطفه، لخته خونى آفريديم ...»يعنى آن نطفه تبديل به دو نطفه پدر و مادر شد، و به يكديگر پيوستند و لخته خونى شدند.«فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً- پس از آن لخته خون، پاره گوشتى آفريديم ...»«المضغة» مقدارى گوشت است كه به اندازه جويدن باشد.«فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ- و از آن پاره گوشت استخوانها آفريديم و استخوانها را به گوشت پوشانديم بار ديگر بدو آفرينشى ديگر داديم. در خور تعظيم است خداوند، آن بهترين آفرينندگان.»ملاحظه مىشود كه در آيات (12- 14) هفت فعل آمده است كه نقش اراده الهى را در تحوّلاتى كه انسان از حالت گل تا تبديل به بشرى درست اندام مىپيمايد، بيان مىكند. اين هفت فعل عبارت است از: آفريديم، قرار داديم، آفريديم، آفريديم، پوشانديم و داديم، و اين براى آن است كه انسان تصوّر نكند اين قانون طبيعى است كه مىآفريند، هرگز ... بلكه خداست كه مسلّط و مدبّر فراتر از قانون است «وَ ما كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلِينَ «14»- و حال آن كه از اين مخلوق غافل