تفسیر هدایت جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
ادامه مىدهند تا خداوند ناز پروردگان آنها را (كه همان رهبران فاسدشان هستند) گرفتار عذاب مىسازد، آن گاه از هول آن عذاب به لابه و زارى مىپردازند. امّا چه كسانى در دنيا عذاب مىبينند؟ همان ناز پروردگان كه به آنان خطاب مىرسد:لابه و زارى مكنيد، زيرا ناله و زارى به هنگام فرود آمدن عذاب سودى ندارد، و خدا به آنها كمكى نمىكند. مگر نه اين كه اينان وقتى آيات خدا بر ايشان خوانده مىشد از آن مىگريختند و نسبت بدان بزرگى مىفروختند و استكبار مىنمودند و در شب زندهداريهاى خود سخنانى گمراهانه بر ضدّ آن آيات مىگفتند؟! استكبار و بزرگى فروشى در برابر حق براى چيست؟ و چرا در قرآن نمىانديشند تا دريابند كه قرآن آنان را به حقّى رهنمايى مىكند كه تمام پيامبران و صالحان (كه بشر به فضل و فضيلت آنان اعتراف دارد) مردم را به سوى آن دعوت كردهاند. و اين پيامبر را كه همگان اخلاص و صداقت و امانت او را قبول دارند از چه رو انكار مىكنند؟ و آيا عقل باور مىكند كه او ديوانه باشد؟! هرگز ... بيگمان سبب انكار آنها نسبت بدو همان دعوت او به سوى حق است، و حق را بيشتر مردم (به سبب نادانى و پيروى خود از شهوتها) نمىپسندند و از آن اكراه دارند.وانگهى عالم هستى بر وفق سنّتها و نظامهايى آفريده شده است كه پارهاى از آنها را مىشناسيم و به عنوان قوانين طبيعى از آنها نام مىبريم، مانند: جاذبه زمين، و سرعت انتشار نور، و شكافتن بذر در خاكى مناسب، و پارهاى ديگر قوانينى است پنهان و غيبى همچون آمرزش خداوند نسبت به گناهكاران توبه كننده يا عذاب دادن مجرمان.اين قوانين، خواه از آن دسته باشد يا از اين دسته به هر حال حق است، كه خداوند بر وفق آنها آسمانها و زمين را آفريده است و چيزى است كه اگر از بين برود و جاى آن را هوى و باطل بگيرد، بىيقين عالم هستى در يك لحظه تباه مىشود.بر انسان واجب است كه به حقى كه آسمانها و زمين بر اساس آن استوار است پاسخ مثبت دهد و به عنوان دليل بر اين حكم كافى است كه به زندگى انسان نظر افكنيم. آدمى ضمن شرايط و قوانينى زندگى مىكند كه نمىتواند خود را از آنها