تفسیر هدایت جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
پيامبرى را كه دعوت كننده به حق است منكر مىشوند و در گفتار و كتابى كه محتوى حق است نمىانديشند. چرا بيشتر آنان حق را نمىپسندند؟ زيرا آنان در گردابى زندگى مىكنند كه شهوتهايشان آن را در برگرفته است، و اين همان فرق ميان مؤمنان و كافران است.[71] «وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ- اگر حق از پى هوسهايشان مىرفت، آسمانها و زمين و هر كه در آنهاست تباه مىشد ...»نه تنها از ناحيه غيبى الهى، بلكه از ناحيه واقعى نيز چنين مىشد، زيرا حقّى كه قرآن آورده است تعبيرى است از حقايق انسان و زندگى، عدل است كه زندگى را بر پا مىدارد، در حالى كه ظلم منجر به تباهى و نابودى مىگردد، راستى است كه به مردم سود مىرساند، در حالى كه دروغ آنان را زيانديده مىكند، و همچنين است ديگر ارزشهاى منفى و مثبت.«بَلْ أَتَيْناهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ- ولى ما اندرزشان فرستاديم و آنها از اندرزشان روى گردان شدند.»برخى اين آيه را چنين تفسير مىكنند كه: قرآن براى مردم شرف را آورده است، ولى آنها از شرف خود روى گردان شدهاند، و اين درست است، امّا تفسيرى ديگر نيز وجود دارد- كه من آن را نزديكتر به مفهوم اين آيه مىدانم- و آن اين است كه قرآن چيزى را كه مردم از ياد بردهاند فرا خاطر آنان آورد، ولى آنان از آن ياد آورى غفلت ورزيدند، قرآن آمده است تا آنان را روشن سازد پس چرا از آن روشنايى روى مىگردانند؟.اين تفسير تأكيدى است براى انديشه پيشين كه: خداوند رسالتى را به وسيله پيامبرى مىفرستد، و در قلب انسان نيز رسالتى به وديعه نهاده است، و انطباق اين دو رسالت با يكديگر دليل بر صدق آن پيامبر است.