1- عذاب آزمون
كه هدف آن ديگرگون ساختن انسان است «فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ «34»- آنان را به بلا و مصائب گرفتار ساختيم شايد لابه و زارى كنند» و عادتا بشر از اين گونه عذاب سودى نمىبرد كه خود را مشمول رحمت خدا سازد.2- عذاب انتقام
كه چون فرود آيد هيچ مانعى آن را بر نمىگرداند، مانند عذابى كه بر سر فرعون و قوم او آمد، زيرا او بعد از وقت و بسيار دير ايمان آورد كه فايدهاى نداشت. اين گونه عذاب چنان انسان را به ژرفا مىكشاند كه دچار حيرت و گمگشتگى مىشود، يعنى مشاعرش به هم مىآميزد و در سرگشتگى و حيرت مىماند و نمىداند چه كند.«حَتَّى إِذا فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً ذا عَذابٍ شَدِيدٍ إِذا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ- تا آن گاه كه درى از عذاب سخت بر رويشان گشوديم، چنان كه حيران و از همه جا نوميد گشتند.»[78] پس از آن كه قرآن گردنههاى دشوارى را كه موانع راه ايمانند به ما ياد آورى مىكند، اكنون ما را ياد آور خداوند و آيات او مىشود. پس وقتى انسان گردنههاى دشوار و پردههايى را كه مانع راه ايمان اويند شناخت و با نيرومندى و اراده و ياد خدا با آنها مبارزه كرد، بيگمان در آن صورت آماده شنيدن ياد خدا و فهم قرآن مىشود و بيشتر بدان ايمان مىآورد.«وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ- و اوست آن كه برايتان گوش و چشم آفريد ...»كه اين دو اندام دو پنجره خرد بر روى شناخت و معرفتند.«... وَ الْأَفْئِدَةَ- و دلها را (آفريد) ...»كه مهمتر از گوش و چشم است، زيرا اگر دل آگاه نباشد آن دو اندام ديگر فايدهاى ندارند. ولى ما بر اين نعمتها خدا را بسيار اندك سپاس مىگزاريم.34- الانعام/ 42.