تفسیر هدایت جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
«مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَ ما كانَ مَعَهُ مِنْ إِلهٍ- خدا هيچ فرزندى ندارد و هيچ خدايى با او نيست ...»كلمه «من» مفيد معنى حصر است، و اين آيه ردّى است بر كسانى كه ادّعا مىكنند و مىپندارند خدا قدرت و تسلّط خود را به بعضى مردم سواى ديگر مردم داده است. و اگر فرض كنيم كه با خداى يكتا خدايانى ديگر نيز وجود دارند:«إِذاً لَذَهَبَ كُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ- آن گاه (اگر چنين مىبود)، هر خدايى با آفريدگان خود به يك سو مىكشيد ...»براى آفريدگان خود نظام و قوانينى خاصّ خود مىنهاد، ولى ما مىبينيم همان نظامى كه بر يك ذرّه و اتم حكم مىكند همان است كه بر كهكشان نيز حكم مىراند، و اگر آنچه آنها ادّعا مىكنند و مىپندارند درست مىبود ميان آن خدايان تناقض و اختلاف پديد مىآمد.«وَ لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ- و بر يكديگر برترى مىجستند ...»ما دام كه ما وحدت نظام و آفرينش را لمس مىكنيم پس خدا يكى است و شريكى براى او نيست. انديشه چند خدايى را در اساطير يونان باستان زياد مىيابيم، و انديشهاى ژرف كه در اين بخش از آيه آمده است اين است كه: اگر خدايانى غير از اللَّه (خداى يكتاى بىهمتا) وجود مىداشتند هر خدايى قدرتى ذاتى و مخصوص به خود مىداشت و بيگمان مىكوشيد قدرت و چيرگى خود را براى تسلّط بر ديگرى گسترش دهد، و در آن صورت به يقين زندگى دگرگون مىگشت و اين امر منجر به فساد و تباهى عالم هستى مىشد. «لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا «43»- اگر در آن دو (آسمان و زمين) خدايانى وجود داشتند، آن هر دو فاسد و تباه مىشدند.»«سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ- خدا از آن گونه كه او را وصف مىكنند منزّه است.»