تفسیر هدایت جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
گويى تو آن را نمىبينى، و حلم و شكيبايى مىورزى چنان كه گويى از تو نافرمانى نكردهاند، چندان به آفريدگانت با رفتار نيكو دوستى و محبّت مىكنى كه گويى تو به آنان نيازمندى، در حالى كه اى سرور من تو از همه آنان بىنيازى» آن گاه به حال سجده بر زمين غلتيد. (طاووس فقيه) گويد: من بدو نزديك شدم و سرش را بلند كردم و بر زانوى خود نهادم و چندان گريستم كه اشكهايم بر گونه او فرو ريخت، پس حضرتش برخاست و نشست و گفت: «كيست كه مرا از ذكر پروردگارم باز مىدارد؟» گفتم: منم، طاووس اى پسر پيامبر خدا، اين گريه و زارى و بىتابى از چيست؟ در حالى كه بر ما كه مردمى نافرمان و جنايتكاريم لازم است كه چنين كنيم، پدر تو حسين بن على و مادرت فاطمه زهرا، و جدّت پيامبر خداست (ص). گويد: حضرتش روى به من كرد و گفت: هيهات، هيهات اى طاووس، سخن گفتن از پدر و مادر و جدّم را فرو گذار، خدا بهشت را براى كسى آفريد كه از او فرمان برد و نيكى كند و گر چه بندهاى حبشى باشد، و دوزخ را براى كسى آفريد كه نافرمانى كند و گر چه فرزندى قرشى باشد، آيا اين گفته خداى تعالى را نشنيدهاى كه: «فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ «46»- چون در صور دميده شود، هيچ خويشاوندييى آن روز ميانشان نماند و هيچ از حال يكديگر نپرسند»؟ به خدا سوگند كه فردا هيچ چيز به تو سودى نخواهد رساند مگر كار شايستهاى كه پيشاپيش به تقديم رسانده باشى». «47»[102] همه در برابر ترازو مىايستند و دست هر كس بر قلبش قرار دارد و منتظر نتيجه است، يا به بهشت و يا به دوزخ روانه مىشود. شايد درستترين ترازوها و وسايل سنجش همان حجّتهاى خدا بر آفريدگان باشند كه در دنيا ارزشهاى رسالت را نمودار مىسازند و ايشان پيامبران و امامانند.«فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ- آنان كه ترازويشان