تفسیر هدایت جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
[118] انسان بنا بر طبيعت خاكى خود به جانب زمين شرك كشيده مىشود و مىانديشد كه آن كه بدو روزى مىدهد پدر و مادر اوست و آن كه بر او فرمان مىراند همان سلطه سياسى و قدرت مسلّط بر كشور و سرزمين اوست و آن كه او را هدايت مىكند همان راديو و تلويزيون است. ولى انسان با عقل و اراده و ايمان خود مىتواند خود را از اين طبيعت به نحو كامل برهاند و بركند و در آسمان توحيد به پرواز درآيد تا ببيند همه كارها و امور به دست خدايى است كه وى بدو تسليم شده و سر سپرده است.از مشكلات انسان اين است كه اين طبيعت حتى وقتى كه وى ايمان آورده است با او همراه است، از اين رو گاه بدان پاسخ مثبت مىدهد و گاه با آن مىستيزد و بر آن غلبه مىيابد، و شركى كه بشر بدان دچار مىشود پنهان است و دل از شرك به كلّى تهى نمىشود و خالى نمىماند، امّا خداوند به انسان مؤمن برنامهاى براى رويارويى با اين مشكل و گرفتارى مىدهد و مىگويد:«وَ قُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ- و بگو: اى پروردگار من بيامرز و رحمت آور و تو بهترين رحمت آورندگانى.»نيرو بخش انسان همان آمرزش طلبى است، و همراه شدن آمرزش طلبى با رحمت- در اين آيه- براى آن است كه ما نوميد نشويم تا هنگام گناه، خواه بزرگ يا كوچك، آمرزش طلبى و توبه را ترك كنيم.ما به نوبه خود از درگاه او مسئلت داريم كه بر ما رحمت آورد و ما را در زمره مؤمنانى كه به رستگارى نايل مىشوند قرار دهد.