تفسیر هدایت جلد 8

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفسیر هدایت - جلد 8

سیدمحمدتقی مدرسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و همچنين اگر زنا در جامعه رواج يابد خانه‏ها و خانواده‏هايى ويران و نابود مى‏شود، و كودكان بيگناه تباه و فاسد مى‏گردند، يا با عقده‏هاى روانى فشرده‏اى پرورش خواهند يافت كه خود به جناياتى زشت و وحشتناكى تبديل خواهد گشت.

مگر نه اين كه بيشتر كسانى كه تمدّنها را ويران كرده‏اند از فرزندان خانواده‏هاى فاسدى بوده‏اند كه شرف خانوادگى را نمى‏شناختند؟

از آنجا كه اين دسته از مردم تمام حقايق را نمى‏دانند و در نمى‏يابند دستخوش ترحّمى منفى به زيان دين مى‏شوند و از اين رو اجراى حدود و مجازاتهاى شرعى را تعطيل و ترك مى‏كنند. امّا كسى كه به خدا ايمان دارد، و مى‏داند كه خداوند نسبت به بندگانش از شخص او مهربانتر و دلسوزتر است، و هنگامى كه فرمان مى‏دهد به زناكار تازيانه زنند، اين امر نه تنها متضمّن مصلحت تمام مردم بلكه متضمن مصلحت شخص زنا كار نيز هست، دستخوش چنين ترحّمى نمى‏شود.

پروردگار ما سپس مى‏گويد:

«وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ- و بايد كه به هنگام شكنجه كردنشان گروهى از مؤمنان حاضر باشند.»

تازيانه زدن بايد در حضور مؤمنان صورت گيرد، زيرا ارزش مجازات تنها در اثر آن بر جنايتكار نهفته نيست بلكه بايد بر جامعه نيز انعكاس يابد. در واقع حدّ و مجازات زنا بر يك گونه نيست، بلكه بر حسب شرايط و اوضاع و احوال گوناگون نوع و ميزان حدّ تفاوت مى‏كند. در حديث شريفى كه ذيلا مى‏آيد انواع حدود و مجازاتهاى زنا جمع شده است:

در تفسير على بن ابراهيم آمده است كه: «شش نفر را كه به جرم ارتكاب زنا گرفته بودند نزد عمر بن خطّاب آوردند، و او دستور داد كه بر هر يك از آنان حدّ را اجرا كنند. امير مؤمنان- صلوات اللَّه عليه- نزد عمر نشسته بود، گفت: اى عمر اين حكم ايشان نيست، عمر گفت: پس تو حدّ و مجازات آنها را اجرا كن. آن گاه يكى از آنها را پيش آوردند و حضرت گردنش را بزد، دومين را آوردند و حضرت او را سنگسار فرمود، سوّمين را آوردند و او را تازيانه زد، و چهارمين را نيمى از حدّ

/ 483