تفسیر هدایت جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
مىكنند، به منزله عوضى از گواهان وضع و تشريع مىكند. لعان آن است كه از يك طرف شوهر چهار بار بر زنا كارى همسر خود گواهى مىدهد، و هر بار گواهى او به منزله يك شاهد محسوب مىشود، آن گاه در مرتبه پنجم مىگويد در صورتى كه خود دروغ گفته باشد لعنت خدا نصيبش باد، و از طرف ديگر، زن چهار بار گواهى بر مبرّا بودن خود از آن تهمت مىدهد، و در مرتبه پنجم مىگويد كه اگر شوهرش در اتّهام زنايى كه بدو زده راست گفته باشد خشم و غضب خدا بر آن زن باد.چرا ايراد تهمت زنا به زن خود با ايراد همان تهمت به زنى ديگر تفاوت دارد؟ اين تفاوت به سبب وجود رابطه مخصوص ميان شوهر با زن خويش است.شوهر چيزى درباره زن خود كشف مىكند كه كشف آن به وسيله ديگران ممكن نيست، و اگر اسلام قانونى خاص براى اين رابطه وضع نكرده بود، بيگمان خانوادهها به سبب فقدان چيزى كه رابطه شوهر را با زنش در حالت تهمت زنا و قذف تنظيم كند، از بين مىرفتند و نابود مىشدند.از اين رو پس روند قرآنى متوجّه قضيّه مهمّى مىشود كه همان مسئله «افك» است كه مورد نزول آن در اين مقطع قرآنى اختصاص به تهمت زنايى دارد كه بعضى افراد به همسر پيامبر (ص) (ماريه قبطى) بنا بر يكى از اقوال، وارد ساختند. روند آيات بر ضرورت متوقّف ساختن امثال چنين تهمتى كه در جامعه شيوع يافته و رويارويى در برابر كسى كه آن را مىآفريند يا رواجش مىدهند، تأكيد مىكند. اين آيات حقايق زيرين را به ذهن وحى و القاء مىكنند:اوّلا: ايراد تهمتها، عادة از جانب افرادى صورت مىگيرد كه گردهم جمع مىشوند و قرآن آنها را «دار و دسته» مىنامد.متشكّل شدن اين دارو دسته تجمّعى است طاغوتى، كه در روابط خود بر ارزشهاى اسلامى تكيه نمىكنند، زيرا آنها تهمتهايى باطل و بىاساس را مىآفرينند و اخبارى دروغين را به هم مىبافند و افترا مىزنند، و مانند افعى كه زهر خود را به درون بدن قربانى خود مىدمد، آن اكاذيب را در جامعه پخش و منتشر مىكنند.ثانيا: اين كه جامعه صالح آن اجتماعى است كه بر ضدّ اين تهمتها مصون