تفسیر هدایت جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
نسبت به شايعات داشته باشد. خداوند در وجود هر انسانى عقلى به وديعه نهاده كه به وسيله آن مىتواند از درستى يا نادرستى افكارى كه در اجتماع منتشر مىشود آگاه گردد، زيرا هر موضوع درستى نور و پرتوى از حقيقت دارد، و از اين رو هدفها و منشأ شايعه شناخته و درك مىشود.ثانيا: بر مؤمنان راستين واجب است كه هر چه بيشتر در پيرامون رهبرى رشيد خود حلقه زنند تا روشهاى درست و شايسته را براى مقاومت در برابر شايعات هنگامى كه در اجتماع پراكنده مىشود، بياموزند.ثالثا: بر فرزندان جامعه مؤمن واجب است كه پاى به جاى پاى شيطان نگذارند و از او پيروى نكنند زيرا نخستين گام آنان را به نهادن آخرين گام نيز وا مىدارد تا اجتماع را بكلّى ويران و نابود سازد.به عنوان مثالى بر اين امر خاطرنشان مىشويم كه هنگامى كه شخصى سخنى باطل را شنيد و آن را منتشر كرد، در واقع به سبب فريفته شدن به گناه از آن دفاع و پشتيبانى مىكند و اين امر او را بر آن مىدارد كه به دارو دستهاى كه آن سخن را شايع كردهاند بپيوندد و بدين سان در دام دشمن مىافتد. و از اينجاست كه اسلام تأكيد مىكند كه بر انسان مؤمن واجب است كه پاى جاى پاى شيطان ننهد و از او پيروى نكند، بلكه هشيار و بيدار باشد و از نهادن نخستين گام خطا بپرهيزد تا كار به نهادن آخرين گام غلط نيانجامد.رابعا: در منطق اسلام هدف وسيله را توجيه نمىكند، پس درست نيست كه مؤمنان براى رسيدن به هدفهاى خود راههاى پيچ در پيچ و خطا را بپيمايند، زيرا آن راهها نه تنها به هدف نمىرسند، بلكه رهنورد خود را به فحشا و كارهاى زشت و ناپسند مىكشانند.پس ممكن نيست كه باطل راه رسيدن به حق باشد، هم چنان كه ممكن نيست جنبش ايمانى از راه انتشار دروغ و كوشش براى تأثير گزارى بر مردم با نيرنگ و گمراه سازى به پيروزى برسد، و اصولا چنين روشهايى از صفات جنبش رسالتى نيست زيرا ناشايست و دروغ جز ناشايست و دروغى همسان خود نزايد، و