تفسیر هدایت جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
هرگز ... بلكه به ارادهاى است كه به زمان نياز ندارد، و رنجى متحمّل نمىشود، و همانا فقط لحظهاى اراده آفريده شده و دمى رحمت بخشيده شده است.اسلام چيزى جز حكمت استوار بر پايه اين انديشه نيست كه: «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها «27»- زمين به نور پروردگارش روشن شد» و شايد ما آن را به نام بينشهاى نور بناميم، كه اينك مجال گفت و گو از ابعاد پهناور اسلامى آن نيست، و ما فقط براى آن اين مطلب را بيان و عنوان كرديم تا جنبه ديگر آن را بشناسيم، و آن اين است كه نورى كه در دل و در جامعه وجود دارد همان نورى است كه در زندگى تشريعى انسان وجود دارد، و همان است كه در زندگى تكوينى او نيز موجود است.و اگر خداى تعالى فيض نور خود را از آسمانها و زمين باز دارد در كمتر از يك لحظه هر دو نابود مىشوند، همچنين اگر فيض نور رسالتش را از بشر در زندگى تشريعى و اجتماعيشان بازدارد بيگمان ظلم و تيرگى حكمفرما خواهد شد.از اين رو نور خدا در تشريع همچون چراغى است در چراغدانى (و مشكاة- چراغدان، محفظهاى است كه در ديوارى تعبيه كنند و درون آن را شيشه نصب كنند تا نور چراغى را كه در آن نهادهاند بازتاباند و افزون كند) و وظيفه آن چراغدان بازتاباندن و متمركز ساختن نور است. بهترين روغنى كه در آن عهد براى ايجاد روشنايى به كار مىرفت روغن زيتون بود كه درختش را بر فراز كوهها مىكارند و هنگام بر آمدن آفتاب تا نيمروز سمت چپ كوه سايه نمىگيرد و از نيمروز تا غروب نيز سمت راستش سايه گير نيست. پس درختى است نه شرقى و نه غربى، و هر چه آن روغن صافىتر بود نورش نيز پرفروغتر بود ... و بنگريد كه وقتى مايه روشنى چراغى روغن زيتون باشد و چراغ در چراغدانى در پشت شيشه قرار گيرد چه قدر نورش تابناك و درخشان خواهد شد؟! همچنين نور خداوند كه به صورت وحى به پايين مىتابد و در دل پيامبر پاك نهاد پاكيزه (ص) جاى مىگيرد، همچون چراغى است كه پرتو خود را از روغن