تفسیر هدایت جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
«وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ- و خدا شنوا و داناست.»پس بر چنان زنى جايز نيست سخنانى بگويد كه شهوت مردان را بر انگيزد يا نيّت اقدام به حركت حرامى معيّن كند، زيرا خداوند گفته آشكار را مىشنود و از نيّت پنهان نيز آگاه است.[61] «لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ- بر نابينا حرجى (و پروايى) نيست و بر لنگ حرجى نيست و بر بيمار حرجى نيست ...»يكى از مفسّران گويد: برخى از مردم در دوران جاهليّت از رفتار با اين سه گروه پروا داشتند و بر اين باور بودند كه خداوند بر كسانى كه بدين حالات گرفتار شدهاند خشم گرفته است، و از اين رو از آنان دور مىشدند. اين آيه نازل شد تا حقيقت را بيان كند كه خداوند بر ايشان خشم نگرفته است، بلكه ضرورت دارد كه با نيكى با آنان معاشرت شود. در روايت پشت در پشت منقول از امام باقر- عليه السّلام- آمده است:«اهل مدينه قبل از آن كه اسلام بياورند كور و لنگ و بيمار را از غذا خوردن با خود كنار مىنهادند- و با آنها غذا نمىخوردند- و انصارى كه در ميان آنها بودند از لحاظ مراعات و بزرگداشت مىگفتند: كور خوراك را نمىبيند، و لنگ نمىتواند به سبب انبوهى ديگران خود را به غذاى سفره برساند، و بيمار نيز نمىتواند مانند تندرست غذا بخورد، از اين رو غذاى آنان را كنارى نهادند و بر آن بودند كه هم غذايى با ايشان متضمّن گناهى است، و كور و لنگ و بيمار نيز مىگفتند: اگر ما با آنان غذا بخوريم شايد موجب آزارشان شويم، و بدين سبب خود را از هم غذا شدن با تندرستان كنار كشيدند. چون پيامبر بيامد در اين باره از او پرسيدند، آن گاه خداى عزّ و جلّ اين آيه را نازل كرد: «لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَمِيعاً أَوْ أَشْتاتاً «41»- گناهى مرتكب نشدهايد اگر با هم بخوريد يا جدا جدا».