تفسیر هدایت جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
ديگران پيوندى با آن ندارند.و همچنين قرآن مىخواهد احساس مسئوليّت را در نفوس مؤمنان رسوخ دهد، و از اين آيات پيداست كه بعضى از مردم مىخواستند از زير بار مسئوليّتهايشان شانه خالى كنند.بسيار پيش مىآيد كه انسان وقتى سنگينى مسئوليّت يا خطر آن را براى مصالح خود حسّ مىكند مىخواهد از تحمّل آن بگريزد، و براى آن كه اين احساس را پنهان سازد قبايى از بهانهها و توجيهات براى خود مىسازد. اسلام براى درمان اين گرفتارى بر انسان مؤمن واجب ساخته است كه به دو صفت اساسى آراسته شود كه عبارتند از:1- فرمانبردارى و تسليم.2- اجراى جدّى تصميمات فرماندهى.هر گاه انسان مسلمان چگونگى انديشه فرماندهى رسالتى و همچنين جهت دهى آن را بشناسد، بيگمان خود را كاملا و عميقا بدان به گونهاى تسليم مىكند كه به سبب آن به كلّى در خطّ فرماندهى محو و ذوب مىشود، و تنها به پيروى تصميمات ظاهرى اكتفاء نمىكند، بلكه از روح تصميم و هدفهاى فرماندهى و رهبرى پيروى خواهد كرد، حتى بدون آن كه رهبرى آن را عينا معين كرده باشد. در اينجا داستانى را كه در ايران روى داده نقل مىكنيم.شخصى نزديكى از رهبران انقلاب آمد و از او اجازه خواست كه يكى از افراد ساواك را بكشد- ساواك سازمانى تجسسى و تروريستى وابسته به نظام به خاك سپرده شاهنشاهى بود- آن رهبر پاسخ منفى بدو داد، به طورى كه شگفتى حاضران در آن مجلس را بر انگيخت، و همه از او پرسيدند چرا در حالى كه وى براى كشتن جنايتكارى كه مردم را كشته و در زمين فساد كرده و چنين و چنان نموده، با درخواست او موافقت نمىكنيد؟ به آنان پاسخ داد: براى اين كه چنين شخصى براى انجام اين وظيفه مناسب نيست زيرا اگر در اين زمينه كار آمد بود نمىآمد و از من نمىپرسيد كه او را بكشم يا نه! در حالى كه خود عاقل است و احكام شرعى و