تفسیر هدایت جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
توجّه عام را به گفتههاى مردمى من مىداند.و همچنين بنى اسراييل هنگامى كه موسى (ع) به آنان گفت: خدا به شما امر مىكند كه گاوى را بكشيد، او را به زير رگبارى از پرسشها گرفتند كه: اين گاو كدام است؟ رنگش چيست، شكلش چيست؟ و چه ... و چه ... الخ؟«فَذَبَحُوها وَ ما كادُوا يَفْعَلُونَ «44»- سرانجام آن را كشتند، هر چند كه نزديك بود از آن كار سرباز زنند» زيرا تسليم روانى در ميان آنها به قدر كافى وجود نداشت، و مىخواستند به هر وسيلهاى كه باشد از زير بار مسئوليّت شانه خالى كنند.ايمان شخص مؤمن كامل نمىشود مگر آن كه شخصيّت خود را در شخصيّت امّت ذوب و محو سازد، و خود و توجّهات خود را در زندگى به فرماندهى رسالتى بفروشد، بدين سان كه در گرو فرمانهاى آن باشد، هم چنان كه تنها به اجراى ظاهر آن فرمانها بسنده نكند، بلكه در اعماق آنها شناور شود تا ابعاد آنها را كشف كند، و به شكلى كاملتر و با سر سپردگى قلبى تمام به مرحله اجرا در آورد.قرآن مؤمنان را بدين صفت توصيف كرده است آنجا كه گويد: «فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً «45»- نه، سوگند به پروردگارت كه ايمان نياورند، مگر آن كه در نزاعى كه ميان آنهاست تو را داور قرار دهند و از حكمى كه تو مىدهى هيچ ناخشنود نشوند و سراسر تسليم آن گردند» و تسليم همان سرسپردگى كامل روانى است.«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ- مؤمنان كسانى هستند كه به خدا و پيامبرش ايمان آوردهاند ...»پس تنها ايمان به خدا تا وقتى كه همراه با ايمان به پيامبر و آنچه بر آن مترتّب مىشود از دريافت فرمانها و آموزشها و قانونگذاريهاى الهى از پيامبر، ارزش