تفسیر هدایت جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
اجرا مىكنى، و بر عكس اگر احترامش نگذارى، فرمانها و جهت دهيهاى آن را به مسخره مىگيرى.«لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً- آن چنان كه يكديگر را صدا مىزنيد، پيامبر را صدا مزنيد ...»اين مقطع آيه دو صورت دارد: يكى ظاهرى و ديگرى باطن.امّا ظاهر اين است كه: انسان پيامبر خدا را به نام خاصّ او نخواند بلكه به كنيهاش بخواند و هنگامى كه اين آيه آمد بر مسلمانان حرام شد كه پيامبر خدا را به نام بخوانند، و از آن هنگام شروع كردند كه او را به نام مقام رهبرى و فرماندهيش «يا رسول اللَّه اى پيامبر خدا» بخوانند.امّا صورت باطن: همان ضرورت آماده شدن روانى شخص مسلمان براى پذيرفتن رهبرى و فرماندهى پيامبر (ص) و هر كسى است كه در جايگاه او بنشيند و به نام او حكم كند. كسى نبايد بگويد اين انسان است و من هم انسانم، بلى بيگمان او بشر است، ولى داراى صفتى است اعتبارى كه تو آن صفت را ندارى، و آن اين است كه وى در جايگاه پيامبر نشسته است. از اين رو بسيارى از فقهاى ما گفتهاند: «هر گاه ولىّ امر مجتهد جامع الشرائط حكمى صادر كند بر مردم- خواه مقلّدان اين مجتهد باشند يا جز آنان- پيروى حكمش واجب است، بلكه حتى بر مجتهدان ديگر است كه در حكمش از او پيروى كنند» زيرا وى هنگامى كه حكم مىكند به نام مقام و منصب خود حكم مىكند، و خوار شمردن حكم او خوار شمردن مركز اوست و خوار شمردن مركز او خوار شمردن دين او و در نتيجه بىادبى به ساحت مقدّس پروردگار است سبحانه و تعالى، و چنان است كه اين حديث در حق امامان گويد:«ايراد كننده بر ايشان مانند ايراد كننده بر ماست و ايراد كننده بر ما همچون ايراد كننده بر خداست».«قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ لِواذاً- خدا مىداند چه كسانى از شما در پناه ديگرى خود را پنهان مىسازند و آهسته آهسته بيرون مىخزند ...»