تفسیر هدایت جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
يكتا مىپرستند، و در نتيجه به مقياسهاى جاهليّت در گزينش رهبرى تطبيق و تسليم شود، و از مهمترين مقياسهايى كه آنها در تشخيص رهبرى بدان تكيه مىكردند سه چيز بود:1- نيروى انسانى (شماره پيروان و ياران).2- نيروى اقتصادى (مال و دارايى).3- چيرگى سياسى كه بنا بر عادت تابع دو نيروى پيشين است.و تا وقتى كه پيامبر سپاههايى مجهّز ندارد كه اينان بر اثر قلع و قمعى كه مىكند تسليم شوند، و ثروتى ندارد كه با آن طبقه سرمايهدار را به بندگى درآورد، و زمينهاى پهناورى ندارد كه او را چون فئودالهاى بزرگ محترم شمارند، پس- در اين حال- شايستگى رهبرى و فرماندهى آنان را نيز ندارد. ولى نمىدانستند كه در اين خصوص فرقى بسيار در ميان پيامبر و رهبران جاهلى آنان وجود دارد، و از اين رو وقتى براى او داستانها زدند، راه را گم كردند و به بيراهه رفتند:«وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعامَ وَ يَمْشِي فِي الْأَسْواقِ لَوْ لا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيراً- و گفتند چيست اين پيامبر را كه غذا مىخورد و در بازارها راه مىرود؟ چرا فرشتهاى بر او فرود نمىآيد تا با او بيم دهندهاى باشد؟» پس از يك طرف تعجّب مىكنند، زيرا پيامبر (ص) در زندگى و معيشت با آنها همانند است، غذا مىخورد، و روزى خود را در بازارها مىجويد- گويى مىخواستند كه او در برجهاى عاج منزل گيرد و ميان خود و مردم دهها پرده آويزد، چنان كه شاهان و سلاطين مىكردند- و از طرف ديگر مىپرسند چرا همراه او آفريدهاى غيبى نيامد كه هر كس را كه با دعوت پيامبر معارضه مىكند، بيم دهد و بترساند؟شايد از اين گفته خداى تعالى كه از زبان كافران گويد «نذيرا بيم دهنده يا هشدار دهندهاى» و نگفتند «بشيرا- مژده دهندهاى» دريابيم كه آنها مىخواستند پيامبر را نيرويى كوبنده باشد تا رسالت را با خم كردن گردنها استوار كند، و از رسالت نيرويى مادّى مىخواستند كه به چشم خود آن را ببينند، امّا نيروى غيبى