تفسیر هدایت جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
را از خاطر بردند.«وَ كانُوا قَوْماً بُوراً- و مردمى شدند به هلاكت افتاده ...»يعنى هلاك شدگان، و زمينهاى بوار (باير) زمينهايى كه به كار هيچ زراعتى نمىخورد.[19] گردنكشانى كه سواى خداى يكتا به خدايى گرفته شدهاند، خود در مىيابند كه خدايان نيستند.«فَقَدْ كَذَّبُوكُمْ بِما تَقُولُونَ فَما تَسْتَطِيعُونَ صَرْفاً- اينان آنچه را مىگفتيد دروغ مىخواندند (و اكنون) نتوانيد «11» عذابى را از خود دور سازيد ...»اينان نمىتوانند از عذاب خود يا عذاب آنان كه مىپرستيدند روى بگردانند و بگريزند.«وَ لا نَصْراً- و يا يارى دهيد ...»و سواى خدا آنها را يارى دهند.«وَ مَنْ يَظْلِمْ مِنْكُمْ نُذِقْهُ عَذاباً كَبِيراً- و هر كس از شما كه ستم كند عذابى بزرگش مىچشانيم.»اگر انسان در تسخير مردم براى پرستش خود شركت نكرده باشد، بلكه آنان خود به سبب نادانيشان او را پرستيده باشند، گناهى بر او نيست، مانند پيامبر عيسى (ع)، كه نصرانيان او را سواى خدا به خدايى گرفتند در حالى كه او در روز قيامت نخستين برائت جويان و بيزاران از آنها خواهد بود.[20] سياق مطلب به رسوا ساختن بهانههاى كافران نسبت به رسالت، پس از آن كه پيشتر اساس آن را درهم شكست، ادامه مىدهد، وقتى كه در اينجا گفته آنها را ابطال مىكند كه مىگفتند: چگونه از پيامبرى پيروى كنيم كه غذا مىخورد، و در بازارها (همچون مردم عادى در طلب روزى) راه مىرود؟