تفسیر هدایت جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
آن چيزهايى است كه به مردم اختصاص دارد.[58] امّا آنچه به پيامبر و حاملان رسالت اختصاص دارد، تكليف واجبشان رهسپارى در اين راه است با وجود تمام دشواريها و با توكّل به ذات زنده پايدار و قائم به خود، بدون توجه به اندك بودن ياران پيرامون خويش، يا ميزان پيروى يا نپذيرفتن رسالت از طرف مردم.«وَ تَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لا يَمُوتُ- و بر آن زندهاى كه نمىميرد توكّل كن ...»اگر برخى به نيرويى بشرى تكيه مىكنند، مؤمن به خداوندى تكيه مىكند كه تنها اوست كه نمىميرد، و حتى بر ياران و ياوران تكيه نمىكند، زيرا گام اينان مىلرزد يا مىلغزد و نااميد مىشوند و جهاد را رها مىكنند.«وَ سَبِّحْ بِحَمْدِهِ- و به ستايش او تسبيح گوى ...»رهبرى يا پيشاهنگان رسالت در آغاز حركت و جهش اندكند، و از واقعيّت خود بيگانهاند، زيرا احساس تنهايى و هراس راه مىكنند، هم چنان كه بىخيالى اجتماعى را احساس مىكنند، و براى آن كه با اين جنبههاى منفى مقاومت ورزند بر آنان واجب است كه اين همه را با پيوستگى استوار و ژرف به خداى سبحانه و تعالى عوض كنند، زيرا چنان پيوندى سينههاى سوزان آنان را سرد مىكند و هراس دلهاشان را تسكين مىدهد و به آنان پايدارى و طمأنينه مىبخشد.«وَ كَفى بِهِ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبِيراً- و او خود براى آگاهى از گناهان بندگانش كافى است.»يعنى همانا خدا قادر است گناهان كسانى را كه مؤمنان حامل رسالت را ترك گفتهاند بشمارد، پس نبايد گروه مؤمن خود را سرگرم شمارش جنبههاى منفى و گناهان ديگران كند كه مخالف ايشانند، و نبايد بدان بينديشد كه مردم ايشان و رسالت را مردود كردهاند، بلكه بر آن گروه واجب است كه در خط رسالت گام بردارد و آنچه را در پيرامونش مىگذرد به خدا واگذارد، و اوست كه گناهان مردم را مىشمارد و خود براى آگاهى از آن گناهان كافى است.