تفسیر هدایت جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
سخنى نمىگويد و از غضب لب بر هم نمىفشارد، و معترّ آن است كه بر تو مىگذرد تا بدو بخورانى» «17».«كَذلِكَ سَخَّرْناها لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ- اينها را براى شما رام كرديم. باشد كه سپاسگزارى كنيد.»هدف از رام ساختن چارپايان براى بشر همانا سپاسگزارى او نسبت به خداى سبحان است، و به طور كلّى هدف از نعمتهاى مادّى همان تكامل معنوى است.از اين آيه در مىيابيم كه نعمتهاى مادّى در زندگى دنيا وسيلهاى است براى تكامل معنوى، پس بر انسان گرسنهاى كه سر پناهى ندارد تا در آن پناه جويد كه او را از گرماى تابستان و سرماى زمستان حفظ كند، دشوار است كه براى بناى كيان و موجوديّت معنوى خود بكوشد، و دانش و ايمان و پرهيزگارى خود را رشد دهد، امّا كسى كه توانست ضرورتهاى زندگى خود را بگذراند، توانايى آن را دارد كه به ديگر امورى كه براى آنها آماده شده است بپردازد.ضرورتهاى زندگى مانند سوخت اتومبيل است، وقتى مخزن اتومبيل از سوخت پر شد آن گاه آماده به راه افتادن مىشود، پس حركت اتومبيل هدف است در حالى كه سوخت ضرورت آن هدف مىباشد. اتومبيل براى آن ساخته نشده كه سوخت را ببلعد، بلكه آن را ساختهاند كه حركت كند. همچنين است انسان، براى آن به دنيا و زندگى نيامده است كه بخورد و بياشامد و بخوابد و ... و ... بلكه به عالم زندگى آمده و اين سنّتها و قوانين بر او واجب شده تا با روح خود فرا رود و در مدارج كمال عروج كند و بلندا گيرد. اين انديشه را از دو آيه اوّل و دوم اين درس استنباط مىكنيم.[37] وانگهى تقوى همچون درختى است كه در دل مىرويد و نياز به رشد و باليدن دارد و قربانيها درخت تقوى را در دل رشد مىدهد و بر مىآورد.